صبر از ديدگاه اسلام، ص: 75

اين شكم بی هنر پيچ پيچ

صبر ندارد كه بسازد به هيچ «1»

ملاقات حاجی سبزواری با شيخ عبدالنبی

شيخ عبدالنبی می گويد: درب خانه حاجی سبزواری را زدم، خودشان در را باز كردند، گفتم: طلبه ای هستم، تهران درس می خوانم و اهل نور مازندران هستم.

امكان دارد كه من چند دقيقه شما را ببينم؟ فرمود: تشريف بياوريد. تا جايی كه فرصت بود، خدمت اين مرد الهی نشستم و بعد گفتم: ما با همشهری های خود به زيارت وجود مبارك حضرت رضا عليه السلام می رويم.

حاجی با اين عظمتش كه در قرن سيزدهم، فيلسوف شهير دنيا بوده است، وصيت كرده بود كه جنازه مرا مقابل قبرستانی كه جاده مشهد از آن می گذرد دفن كنيد تا زوّاری كه از آنجا رد می شوند، گرد و غبار قاطر و اسب آنها روی قبر من بريزد، شايد به گرد و غبار زوّار امام هشتم عليه السلام خدا به من رحم كند. ما چه می دانيم امام، عالم ربانی، فقيه جامع الشرايط و مؤمن واقعی كيستند و چه جايگاهی دارند؟

گفتم: آيا به من اجازه می دهيد كه مرخص شوم؟ فرمود: بفرماييد. با آن وقار و عظمت تا درب حياط مرا بدرقه كردند و دو ريال به من دادند و فرمودند: اين كمبود خرج مسافرت تو، از پشت پستوی حجره بيرون بيا، كيميای تو نزد امام صادق عليه السلام است، نه ميان كتاب هايی كه مشغول خواندن آنها هستی و درب خانه را بست.

اگر گنج می خواهی، نزد امام صادق عليه السلام برو. هميشه گنج، در فرهنگ شيعه، ولايت ائمه طاهرين و اطاعت از اين ذوات مقدسه پيدا می شود. نظر رسول خدا صلی الله عليه وآله را درباره صبر ببينيد. من اين تعبير پيغمبر صلی الله عليه وآله را در هيچ يك از موارد اخلاقی نديده ام: مهر، فروتنی، تواضع، خشوع، خضوع، خاكساری، كرامت، اين تعابير فقط درباره صبر آمده است:

______________________________
(1)- سعدی شيرازی.