صبر از ديدگاه اسلام، ص: 115
«» «1» چرا شراب نجس؟ مگر ما خوك هستيم كه نجس بخوريم؟ ما نجاست خوار نيستيم.
گفتم: نه اشتباه نيامدم. گردنش را كج كرد و گفت: بفرماييد. آمدم داخل دفتر و كنار دست او نشستم. گفت: شما؟ گفتم: از بهترين دوستان شما هستم.
بنده خدا هر چه فكر كرد كه در عمرش دوست روحانی نداشته گفت: حالا فرمايشی داريد؟ من وقتی رفتم نمی دانستم به او چه بگويم؟ و از كجا شروع كنم؟
ولی وقتی او را ديدم، خود وجود او و قيافه او مرا راهنمايی كرد چه بگويم. ديدم موهای سر و صورتش سفيد است.
گفتم: من اول بايد يك سؤال از شما بكنم بعد مطلبم را محضرتان عرض كنم.
گفتم: شما مسيحی هستيد؟ گفت: نه، برای چه؟ گفتم: اگر مسيحی باشيد، خداحافظی كنم بروم. يهودی هستيد؟ گفت: نه، يهودی هم نيستم. چون اين دو طايفه نجاست را پاك می دانند، هم الكل نجس می خورند، هم گوشت خوك می خورند و هم ربامی خورند. مؤمن، نجس را نجس می داند و پاك را هم پاك می داند. نجس خور دين ندارد.
گفت: نه، من مسلمانم. ديگر راه كاملا برای من باز شد. گفتم: من يك جمله فقط از قول خدا اگر اجازه بدهی برای شما بگويم و بروم. با كمال ميل، بگوييد. همين روايت كار خودش را كرد، در يك شب مشروب فروشی تبديل به چلوكبابی اسلامی شد.
اهتمام همه جانبه در توبه دادن گنهكار
حضرت مسيح عليه السلام همسر نداشت، در سن جوانی خدا او را به طرف خودش
______________________________ (1)- انسان 21: 76؛ «و پروردگارشان باده طهور به آنان می نوشاند.»