فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

صبر از ديدگاه اسلام، ص: 103

فضيلت، كرامت و عبادت دعوت كرد، اما به حرفهای او گوش ندادند. صد سال كه تمام شد، عرض كرد: خدايا! تكليف من چيست؟ خطاب رسيد: هسته های خرما را بكار، تا زمانی كه اين هسته ها به محصول برسند، باز مردم را هدايت كن، تا محصول بدهد.

نخل خرما قوی و ماندنی است، هسته های خرما را كاشت، نخل شد، محصول داد، از آن استفاده كردند، باز محصول داد، صد سال بعد، درختان از توان و قدرت افتاده بودند و محصول چندانی نداشتند، شد دويست سال، گفت: خدايا! اكنون تكليف من چيست؟

خطاب رسيد: تحمل و صبر كن. باز هسته آن خرماها را بكار، تا زمانی كه اين نخل ها محصول می دهند، مردم را هدايت كن. صد سال به صد سال، مرتب هسته ها را كاشت و اين هسته ها خرما شد و مردم هدايت نشدند. تا نهصد و پنجاه سال شد. خداوند می فرمود: صبر و تحمل را پيشه راه خود كن، اگر در اين مدت يك نفر با من آشتی كند، ارزش دارد.

من برای عذاب كردن عجله ای ندارم. اين ملت، نمی توانند از دست من و از قدرت من فرار كنند و خود را پنهان كنند. اين ملت نمی توانند مرا ناتوان كنند، ولی تو تحمل كن، شايد اين انسان ها جريمه نشوند و بعد از نهصد و پنجاه سال، هدايت شوند.

بعد حضرت نوح عليه السلام گفت: اكنون تكليف من چيست؟ خطاب رسيد: زير نظر

ما كشتی بساز، از زمين و آسمان آب خواهد ريخت. بعد از اين كه ساخت كشتی تمام شد، مردم را دعوت كن كه مؤمن شوند و بر كشتی سوار شوند تا نجات پيدا كنند. من هر مؤمنی را كه همراه تو در كشتی قرار بگيرد، نجات می دهم، چون ديگر اميدی به توبه كردن اينان نيست.

بعد از نهصد و پنجاه سال فرمود: حالا وقت عذاب است. شصت، هفتاد،




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^