فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

صبر از ديدگاه اسلام، ص: 112

آمرزش من آماده است، ولی برای به دست آوردن آمرزش، توبه لازم است «1» و توبه گناهان با همديگر فرق می كنند. بايد ديد اين گناهی كه من مرتكب شده ام، در رابطه با عبادت است؟ يا در رابطه با مال مردم؟ و يا در رابطه با حقوق مردم؟

همه اين ها بايد كاملًا جبران شوند. يا اگر حاكم، مدير و يا قاضی دادگاهی، با علم و توجه به مسأله، بنا به دلايلی مانند عصبانی بودن از بدكاران، زمين و خانه كسی را مصادره كرده است و اكنون كه آرام شده و فهميده است كه گرچه بد بودند، اما به ناحق در مال مردم حكم داده است، توبه اين قاضی و يا حاكم به اين است كه برود مال را پس بگيرد و به صاحبش برگرداند و اگر ضررهايی متوجه مال شده، بايد همه آنها را پس بدهد. آن وقت است كه مغفرت خدا ظهور می كند.

به قدری پروردگار عالم عاشق توبه بندگان و هزينه كردن مغفرت خود است كه برای گنهكارانی كه توبه نمی كنند و مغفرت او را طلب نمی كنند، در قرآن فريادش بلند شده است:

«أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَی اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ » «2»

______________________________
(1)- لسان العرب: 1/ 233؛ «توب: التَّوْبهُ: الرُّجُوعُ من الذَّنْبِ. و فی الحديث: النَّدَمُ تَوْبهٌ. و التَّوْبُ مثلُه. و قال الأَخفش: التَّوْبُ جمع تَوْبهٍ مثل عَزْمهٍ و عَزْمٍ. و تابَ إلی اللّهِ يَتُوبُ تَوْباً و تَوْبهً و مَتاباً: أَنابَ و رَجَعَ عن المَعْصيهِ إلی الطاعهِ 000 فجاء بالتی، و ليس فيها أَلف تأْسيس، و تابَ اللّهُ عليه: وفَّقَه لَها. و رَجل تَوَّابٌ: تائِبٌ إلی اللّهِ. و اللّهُ تَوّابٌ: يَتُوبُ علَی عَبْدِه. و قوله تعالی: غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ، يجوز أَن يكون عَنَی به المَصْدَرَ كالقَول، و أَن يكون جمع تَوْبهٍ كَلَوْزهٍ و لَوْزٍ، و هو مذهب المبرد. و قال أَبو منصور: أَصلُ تابَ عادَ إلی اللّهِ و رَجَعَ و أَنابَ. و تابَ اللّهُ عليه أَی عادَ عليه بالمَغْفِره. و قوله تعالی: وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِيعاً؛ أَی عُودُوا إلی طَاعتِه و أَنيبُوا إليه. و اللّهُ التوَّابُ: يَتُوبُ علی عَبْدِه بفَضْله إذا تابَ إليهِ من ذَنْبه. و اسْتَتَبْتُ فُلاناً: عَرَضْتُ عليهِ التَّوْبَهَ مما اقْتَرَف أَی الرُّجُوعَ و النَّدَمَ علی ما فَرَطَ منه.»

المفردات: 169؛ «التَّوْبَهُ فی الشرع: ترك الذنب لقبحه و الندم علی ما فرط منه، و العزيمه علی ترك المعاوده، و تدارك ما أمكنه أن يتدارك من الأعمال بالأعمال بالإعاده، فمتی اجتمعت هذه الأربع فقد كملت شرائط التوبه. و تاب إلی اللّه، فذكر «إلی اللّه» يقتضی الإنابه، نحو: فَتُوبُوا إِلی بارِئِكُمْ [البقره/ 45] وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِيعاً [النور/ 13] أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَی اللَّهِ

[المائده/ 47] و تَابَ اللّه عليه، أی: قبل توبته، منه: لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَی النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرِينَ [التوبه/ 117] ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا [التوبه/ 118] فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ [البقره/ 187].»

(2)- مائده 74: 5؛ «آيا به سوی خدا بازنمی گردند، و از او درخواست آمرزش نمی كنند؟»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^