صبر از ديدگاه اسلام، ص: 73
دستی می خواهم كه كلنگ بزند. هيچ كس نيامد. خودش كلنگ را زد. يعنی يك خان، نماز شب او از اول تكليف ترك نشده بود.
اما خيلی ها نماز واجب خود را عمدا نمی خوانند. خيلی ها نماز صبح را بيدار نمی شوند، پيغمبر صلی الله عليه وآله می فرمايند: نماز خواندن بعضی مانند نوك زدن كلاغ به دانه می باشد كه اسم نمازشان را بايد نماز كلاغی گذاشت؛ «1» يعنی به قدری به نماز بی ميل هستند و به زور نماز می خوانند كه از تكبيره الاحرام تا سلام نماز، همه را در هم می كنند و ادب نماز، موالات و ترتيب را رعايت نمی كنند.
شيخ عبدالنبی فرمودند: من در ايام جوانی در اين مدرسه طلبه بودم و هوس كردم كه به دنبال گنج بروم. پشت اتاق مدرسه پستويی بود كه طلبه ها رختخواب، چراغ خوراك پزی و اثاث اضافه را در آنجا می گذاشتند. من چند كتاب درباره علم كيميا و علوم قديمی جفر و رمل خريده بودم و به دنبال اين بودم كه از طريق اين كتاب ها به طلا دست پيدا كنم و يا مس را به طلا تبديل كنم.
از شهر نور مازندران، چند نفر از افراد آشنا به تهران آمدند و قصد عزيمت به مشهد را داشتند. من از آنها درخواست كردم كه اگر ممكن است، من نيز همراه شما به مشهد بيايم. آنها قبول كردند و گفتند: آماده شو، تو را همراه خود می بريم.
گفتم: هزينه از تهران به مشهد رفتن چقدر است؟ به من گفتند: اين مقدار خرج سفر است. من ديدم دو ريال كم دارم.
به دوستان خود نگفتم كه من دو ريال كم دارم. گفتم می رويم و قناعت می كنيم، شايد مشكلی پيش نيايد. قناعت يك گنج است. كسانی كه قانع هستند، انسان های بسيار راحتی هستند. به لباس و كفش كهنه، نان و پنير، نان و دوغ قانع هستند.
قناعت روحيه ای است كه در هر كس باشد، در هيچ امر مادی، روحی و روانی باخت نمی كند.
نماينده حاكم بغداد به اهواز، نزد يعقوب ليث صفار آمد و گفت: خليفه
می گويد: به بغداد حمله نكنيد. يعقوب گفت: من حمله می كنم و مردم را از شرّ
______________________________ (1)- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: 229؛ «عَنْ زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ دَخَلَ رَجُلٌ مَسْجِداً فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله فَخَفَّفَ سُجُودَهُ دُونَ مَا يَنْبَغِی وَ دُونَ مَا يَكُونُ مِنَ السُّجُودِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه وآله نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَابِ لَوْ مَاتَ مَاتَ عَلَی غَيْرِ دِينِ مُحَمَّدٍ صلی الله عليه وآله.»