فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 209

كسی را كه می خواستند به دار آويزند هر كس از راه می رسيد با سنگی و يا چوبی و يا آب دهانی بر او بی حرمتی می كرد. ولی او نه آخ گفت نه آه و نه ابرو درهم كشيد، جز آنكه يكی از راه رسيد و سنگ ريزه ای بر او كوفت، و او چنانكه گويی؛ تمامی دردها را يكجا به او رسيده باشد به شدت فرياد كرد و از درد آن ناليدن گرفت! همه با شگفتی گفتند: سنگ ريزه كجا اينگونه درد دارد. گفت: آنچه مرا به درد آورد سنگ ريزه نبود، بلكه درد من از كسی است كه سنگ ريزه را بر من كوفت حال آنكه بر بی گناهی من واقف بود، و از او هرگز اينگونه توقعی نداشتم.

و سليمان و همسر او گريه كردند و از خداوند نيز گذشت و بخشش را طلبيدند، و خداوند پذيرفت و به دنبال آن، فرزند نيز ناعلاج ايشان بهبود يافت.

عزيزان! هر بهبودی كه می خواهيد از او بخواهيد، زيرا كه او تواناست وقتی كه همگان عاجزند.

مايه شفاء

يادم هست كه در تهران يكی از مردان خدا بيمار شد و دكترهای متخصصِ آن روز از مداوای وی ناتوان شدند، ولی چيزی نگذشت كه از بيماری بهبود يافت.

خود می گفت: شبی در اوج درد و ناراحتی در بستر افتاده بودم و فاصله ای بين خود و مرگ نمی ديدم، در همين ميان عقربی سياه ديدم كه از دور به سراغ من می آيد ولی من نه نايی داشتم كه فرياد كنم و نه پايی كه فرار، و عقرب نيز پيوسته پيش تر می آمد تا آنكه خود را به من رسانيد و نيش خود را فرو كرد، اما چند دقيقه ای بعد سلامت خود را يافتم.

آری او تواناست و داناست، و وقتی كه بخواهد حتی عقربی را بوسيله نيش خود مايه شفاء و سلامت قرار می دهد.

او اگر بخواهد پزشكان ماهر را عاجز، و عقرب ناتوان را توانايی می بخشد.

او اگر بخواهد همه چيز را به مدد ما می فرستد، حتی جانوران گزنده و نيش دار.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^