نسيم رحمت، ص: 139
مفهومی ندارد، و تنها در باب انسان ها كه بر اثر معصيت و گناه عين آتش می شوند، رايج و آشكار است.
جور دوران و هر آن رنجی كه هست |
سهلتر از بُعد حق و غفلت است |
|
زآنكه اينها بگذرند آن نگذرد |
دولت آن دارد كه جان آگه بَرد «1» |
|
«لاتَغْفَلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ» «2»
غافل مباش زيرا كه از تو غافل نيستند.
غفلت از مرگ
و بدترين غفلت ها، پس از غفلت از خداوند، غافل شدن از مرگ و جهان آخرت است.
موج و گردابها بدن زشتی |
تو چنين خوش بخفته در كشتی؟ |
|
از اين رو، در اين جهان ناپايدار كه حوادث، سيل آسا، به سوی انسان هجوم و حمله می آورند، هيچ چيز خوش تر و پسنديده تر از اين نيست كه آدمی سرمه غفلت را از چشمان خود پاك سازد.
بيدار شو ای ديده كه ايمن نتوان بود |
زين سيل دمادم كه در اين منزل خوابست «3» |
|
وادی معنا
بنابراين، هر يك از حروف «باء» و «سين»، و «ميم»، و همچنين ديگر
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 1756 و 1757.
(2) نهج البلاغه، حكمت 391.
(3) حافظ.