نسيم رحمت، ص: 138
استجابت دعا تسريع نمی كند، بلكه آن را به تعمد به تأخير می افكند تا بندگان بيشتر او را بخوانند.
گر برآرم حاجتش او وا رود |
هم در آن بازيچه مستغرق شود |
|
گرچه می نالد به جان يا مستجار |
دل شكسته سينه خسته گو بزار |
|
خوش همی آيد مرا آواز او |
و آن خدايا گفتن و آن راز او |
|
و آنكه اندر لا به و در ماجرا |
می فريباند به هر نوعی مرا |
|
طوطيان و بلبلان را از سپند |
از خوش آوازی قفس در می كنند |
|
زاغ را و جغد را اندر قفس |
كی كنند اين خود نيامد در قصص «1» |
|
مُحصی
و از ميم بسم پی می برند كه خداوند مُحصی است، يعنی در كار حساب و كتاب است و از هيچ چيز غفلت نداشته و غافل نيست.
«وَمَا اللَّهُ بغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» «2»
غفلت
اساساً، غفلت چيزی شبيه دود است. و دود از آتش است، و نه از نور.
بنابراين، غفلت در حريم خداوند كه نور آسمان ها و زمين است معنا و
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 4224 تا 4229.
(2) بقره/ 85.