فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 275

لطيف

بنابراين، انسانی كه در باطن مربوط و متكی به اوست و او را ايمان آورده و باور كرده است اخلاق حضرت او را خواهد داشت، يعنی چنين كسی نيز اساساً مايه ظلم را با خود ندارد كه بخواهد نسبت به كسی حتی به قدر ذره ای ستم روا بدارد.

باری، كسی كه با خدا مرتبط باشد مثل خود او عادل، لطيف و مهربان و اهل گذشت می شود.

يوسف

انبياء الهی نمونه های مردمی بودند كه با خداوند ربط و ارتباط داشتند، و كسانی بودند كه هيچگاه بر بندگان خداوند كمترين جفا و اجحاف نكردند، حتی بر بندگان ظلوم و جفاكار، آنهم در اوج توان و استيلاء.

يكی از اين بزرگواران جناب يوسف است.

وقتی كه برادران او را شناختند و رفتار گذشته خود را يادآور شدند كه از سن هفت سالگی يوسف را از آغوش گرم و مهربان پدر دور ساخته و او را با ضرب و شتم به درون چاهی افكندند به خود لرزيدند كه اكنون يوسف با ايشان چه خواهد كرد، اما ناگهان ناباورانه شنيدند كه يوسف با ايشان چنين می گويد:

«لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» «1»

بر شما ملامتی نيست، و شما آزاديد، و من از خطای شما درگذشتم.

و گذشت، اخلاق حق است. و يوسف چون با او در ربط و ارتباط است اخلاق او نيز جز اخلاق حق نمی تواند باشد.

و بعد نيز برای اينكه براداران در كنار اين بخشش فشار روحی و وجدانی نبينند، گفت: برادران! چرا از من نمی پرسيد كه چگونه به اين مقام و موقعيت

______________________________
(1) يوسف/ 92.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^