فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 76

«يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيی » «1»

بزودی، فرزندی با نام يحيی به تو كرامت می كنم.

و بدينسان خلأ و نياز زكريا واقع شد.

و مگر می شود رفع نشود، مگر نه آنكه در قرآن خود فرمود:

«وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» «2»

اگر كسی از شما چيزی خواست او را محروم نكنيد. حال آيا خود محروم می كند؟

هرگز!

عزيزان! خدايی كه اين گره كور و ناممكن را از زندگی زكريا گشود آيا نمی تواند گرفتاری ها و دشواری های ناچيز شما را گرهگشايی كند؟

اين قصه های قرآن قصه نيستند بلكه پيمانه ای بوده كه با خود پيام دارند، و پيام آن را بايد دريافت كرد.

ای برادر قصه ها پيمانه اند

و پيام قصه زكريا اين است كه گره ها هر چند كور و پيچيده باشند می توان گشايش آنها را از خداوند خواست.

و از اين دست قصه ها، كم نيستند.

قصه ای ديگر

شب، تاريك و دريا تاريكتر، و شِكم ماهی نيز تاريك تر از آن.

و يونس در شكم ماهی بود. يعنی در منتهای ظلمت و تاريكی!

قرآن می گويد: او در همانجا دست به گدايی گرفت و با خداوند عجز و لابه كرد.

باری خداوند در همه جا هست، پس انسان نيز در همه جا می تواند دست به دامان او شود، و خواهش های خود را از او بخواهد.

______________________________
(1) مريم/ 7.

(2) ضحی/ 10.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^