فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 154

ليك يوسف را به خود مشغول كرد

تا نيايد در دلش زآن حبس درد

آنچنانش انس و مستی داد حق

كه نه زندان ماند پيشش نه غَسَق «1»

شرط ياد خداوند

و هيچ از ياد نبريم كه تنها كسانی می توانند به خود آمده، و خدا را ياد كنند كه ذهن و خيال خويش را از ياد همه چيز و همه كس تهی كنند.

چون تهی شد ياد حق آغاز كرد

يا رب و يا رب اجِرْنی ساز كرد «2»

وكيست كه نداند كه تهی ساختن خيال و ذهن خويش را از غير خداوند و نيز تنها ياد و نام او را بر زبان و دل راندن كار هر بی سر و پا نبوده و نيست.

اذكرواللَّه كار هر اوباش نيست

ارجعی بر پای هر قلّاش نيست «3»

باری، كسی دل به ياد آن محبوب يكتا مشغول می دارد، كه جز خط و خال آن عزيز حكيم چيزی ديگر بر لوح دلش نقش نبسته، و نه درسی جز عشق آموخته باشد.

خط و خال تو چو بر لوح دلم نقش بست

نقش هر صورت زيبنده ببرد از يادم

به جز از درس غم عشق نياموخت مرا

روز اول كه سبق پيش نهاد استادم «4»

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 3414 و 3415.

(2) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 4212.

(3) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 3072.

(4) ملا هادی سبزواری.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^