نسيم رحمت، ص: 149
سُفال و گِل
و دلی كه از اين نور محروم و دور باشد چيزی جز سفال و گِل نيست.
چون نباشد نور دل دل نيست آن |
چون نباشد روح جز گل نيست آن |
|
نور مصباح است داد ذوالجلال |
صنعت خلق است آن شيشه و سفال «1» |
|
البته از ياد نبريم كه هر دلی، مستعد و قابل برای پذيرش اين نور نمی باشد.
نور يابد مستعد تيزگوش |
كاو نباشد عاشق ظلمت چو موش |
|
طهارت
ولی كسی كه مستعد باشد از خداوند، كه عين نور است، بهره و نصيب برده و پاك و پاكيزه جان می شود، همچنان كه دستان آلوده تنها در پرتو آب به طهارت و پاكی می رسند.
البته، ميان آب و نور خداوند، همچون ماه من تا ماه گردون، فاصله ها و فرق هاست.
و از جمله فرق ها اينكه نام آب، آلوده را پاك نمی كند، اما نام خداوند كافر را، كه عين نجاست است، و نجاست آن با هفتاد دريا زدوده نمی شود، پاك می سازد.
چون درآيد نام پاك اندر دهان |
نی پليدی ماند و نی انْدُهان «2» |
|
توضيح بيشتر اينكه: نام مقدس خداوند، كه همان اللَّه باشد، آثار بی شماری
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 2878 و 2880.
(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 188.