نسيم رحمت، ص: 183
دنيا كارگاه عمل
آمده است كه روزی موسی به خداوند گفت: ای حكيمی كه آنچه می كنی از سرِ حكمت و دانايی است، و بی حساب و كتاب نبوده و نيست آيا راز اين چيست كه جهانی پر از نقش و نگار آفريده و لاجرم روزگاری، كه قيامت باشد، آن را در هم پاشيده و از ميان می بری؟! و نيز انسان را كه سر سبد آفرينش است و بدين زيبايی وی را آراسته و نشو و نما می دهی سرانجام روزی، كه روز مرگ و نيستی است، او را ناديده انگاشته، و به خاك فرو كرده، و از آن دوباره خاك می سازی؟!
خداوند فرمود: موسی! به خوبی می دانم كه اين پرسش و سؤال تو نه از سر انكار و يا غفلت و يا هوس است، و گرنه تو را آزرده و تأديب می نمودم، ولی منظور تو دانستن راز و حكمتی است كه ما آن را در آفرينش منظور كرده ايم، و بر آنی كه آن را دريافته و با مردم در ميان نهاده و آنان را به سر منزل رشد و دانايی و كمال سوق دهی.