فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

صبر از ديدگاه اسلام، ص: 297

مقدار خدا به شما قانع است.

حالا اين تجلی بر كوه كه يك تجلی جزئی بوده و اين تجلی چقدر كنترل شده كه مقدار اين تجلی را هيچ كس نمی داند فقط در قرآن می فرمايد: بعد از اين تجلی كوه از بيخ و بن كنده شد و گرد و غبارش در وادی سينا به فضا رفت. موسی افتاد و غش كرد و مثل آدم مرده بی جان افتاد، نه می شنيد، نه می ديد، نه حركت می كرد، كه اگر كسی می آمد و رد می شد قيافه موسی را می ديد خيال می كرد مرده است، بعد موسی بلند شد آن وقت به او گفت:

آيا می توان مرا ديد، اين تجلی جزئی من به كوه بود آن وقت به ديده چشم تو كه دو تا پی مختصر است، آخر با چه قدرتی می خواهد تجلی مطلقه را ببيند؟ «1» آن وقت اميرالمونين درباره قرآن همين حرف را می زند و می فرمايد:

خدا ديده نمی شود و نمی شود او را ديد، چرا كه در سوره اعراف می گويد:

تجلی جزئی من كوه را به صورت گرد و غبار نرم به باد داد، آن هم چقدر كنترل شده است.

ولی از باب عشقی كه به بشر داشته قرآن مجيد، را نازل كرد و قرآن مجيد تجلی حق است، اما تجلی در لباس الفاظ و معانی، اصل تجلی قرآن در ام الكتاب است كه آن را هيچكس نمی داند. يعنی تجلی نورانی قرآن را كسی نمی داند اگر هم كسی در عالم تجلی نوری، قرآن را ديده باشد پيغمبر اسلام است، آن هم خداوند قدرت تجلی نوری اوليه قرآن مجيد را به او داد كه حالت نوری بود نه لفظی، از اراده حضرت او تجلی می كند بعد آن تجلی در قلم كنترل می شود، از قلم در ام الكتاب

تجلی می كند و آنجا كنترل می شود، از ام الكتاب تحقق ظهوری و شهودی پيدا

______________________________
(1)- اشاره است به سوره اعراف 43: 7؛ «وَلَمَّا جَآءَ مُوسَی لِمِيقَتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَلنِی وَلَكِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَلنِی فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسَی صَعِقًا فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» «زمانی كه موسی به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وی سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا! جمال با كمال ذات بی نهايتت را [به قلب من ] بنمای تا تو را [به رؤيت ويژه باطنی ] بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهی ديد، ولی به اين كوه بنگر اگر [پس از جلوه من ] بر جای خود ثابت و برقرار ماند، تو هم مرا خواهی ديد. چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشی نمود و موسی بی هوش شد، پس هنگامی كه به هوش آمد گفت: تو منزّهی [از اينكه مشاهده شوی،] به سويت بازگشتم، و من [در ميان مردم اين روزگار] نخستين باور كننده [اين حقيقت كه هرگز ديده نمی شوی ] هستم.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^