صبر از ديدگاه اسلام، ص: 170

گفت: حق با معاون است. از نظر قوانين شطرنج، او برنده است. حاكم نگاهی به ملا احمد كرد و گفت: ای شيخ! تو متخصص شطرنج بازی هستی؟ فرمود: من تا به حال دست به شطرنج نبرده ام، چون دين به من اجازه نداده است. «1» امام زين العابدين عليه السلام می فرمايند: شيعيان ما به سراغ شطرنج نروند، چون وقتی ما را نزد يزيد می بردند، كنار سر بريده پدرم شطرنج بازی می كردند.

گفت: نه، من دستی به شطرنج نبرده ام و تا به حال شطرنج بازی نكرده ام، اما مشكل علوم شطرنج، رياضی، فيزيك، اصول، فقه، نجوم و اسرار را می توانم حل كنم. حاكم گفت: حضرت عالی چه كسی هستيد؟ مرحوم نراقی بسيار خوش اخلاق و نرم بود. با اين كه قدرت داشت در سالن را باز كند، بر سر حاكم بزند و مردم كاشان را عليه او تحريك كند و حاكم را بزنند و از دروازه شهر بيرون كنند، اما كسانی كه اهل صبر باشند، عصبانی نمی شوند، با تحمل و حفظ عزت و دين خود، جاده صبر را طی می كنند تا به نتيجه برسند و اگر به نتيجه نرساندند، خود به نتيجه الهی می رسند.

گفت: ای شيخ! تو كيستی؟ خيلی آرام فرمود: اسم من احمد و لقبم نراقی است. بلند شد كه به دست و پای ملا احمد بيفتد، ايشان فرمود: نيازی نيست، اين مردم مشكل دارند، من آمدم به شما بگويم تا مشكل مردم را برای رضای خدا حل كنيد كه لااقل در روز قيامت دری به روی شما باز باشد، چون نجات دولتی ها در روز قيامت بسيار سخت است. به فرياد مردم برسيد، شايد كفاره گناهان شما در روز قيامت باشد.

حاكم با لگد شطرنج را پرت كرد و به مرحوم نراقی گفت: اول مرا توبه بده، من

بد كردم و مرا در حق شما به اشتباه انداختند. توبه كرد و تا زمانی كه او حاكم كاشان

بود، در سايه معنويت مرحوم نراقی، مردم كاشان كمتر مشكل داشتند و راحت

______________________________
(1)- من لايحضره الفقيه: 4/ 419؛ «قال الرضا عليه السلام، ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَی مَا يَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا فَلْيَتَوَرَّعْ عَنْ شُرْبِ الْفُقَّاعِ وَ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَی الْفُقَّاعِ أَوْ إِلَی الشِّطْرَنْجِ فَلْيَذْكُرِ الْحُسَيْنَ عليه السلام وَ لْيَلْعَنْ يَزِيدَ وَ آلَ زِيَادٍ يَمْحُو اللَّهُ عز و جل بِذَلِكَ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ بِعَدَدِ النُّجُومِ.»