فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 114

او بسم اللَّه الرحمن الرحيم را در تركيب وجود خود به خوبی لمس می كرد.

و می ديد كه هر چه هست از اوست، و هر چيز را بايد از او خواست.

«يا حَیُ يا قَيُوم بِرَحْمَتِكَ اسْتَغِيثُ»

خدايا! فاطمه به حرمت تو پناه می آورد.

«فَاغِيثِيْنِي»

پس ای محبوب من! پناهم دِه.

يعنی، در عالم، جز تو، پناهی نمی بينم.

«وَلا تَكِلْنِي إلی نَفْسِي طَرَفَةَ عَينٍ ابَداً»

خدايا! به قدر چشم به هم زدنی مرا به خود واگذار نكن.

چون اگر رها كنی همه چيز را از كف داده ام.

نبايد روزی كه خدا به انسان بگويد: تو را نمی خواهم، و تو را به خود واگذاشتم، اينجاست كه ديگر هيچ چيز برای انسان نمی ماند.

عزيزان! اگر خدا در زندگی نباشد هيچ خبری نخواهد بود، نه دنياست و نه آخرت.

باری، اين، خواست فاطمه از خدا بود.

راستی كه انسان در فضای هدايت به چه واقعياتی التفات می كند و از خداوند چه خواست هايی دارد!




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^