فارسی
دوشنبه 11 تير 1403 - الاثنين 23 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 354

و در همين ميان آن غلام زيباروی در جامه ای پاك و زربفت و زيبا به پيشگاه پادشاه درآمد.

زنگارهاست در دل آلودگان دهر

هر پاك جامه را نتوان گفت پارساست «1»

و پادشاه او را به كنار خود خواست و غلام سياه روی را نيز به دنبال كاری فرستاد، و آنگاه رو به غلام كرده و گفت: بسی خوش رو و خوش صفاتی، و نيز لايق تكريم و احترام، اما اگر آنهمه عيب و نقص كه دوست تو در تو ديده و از آنها ياد می كرد با خود نداشتی به جهانی می ارزيدی، و لايقتر و سزاوارتر از آن بودی كه هستی.

ای دريغا گر نبودی در تو، آن

كه همی گويد برای تو فلان

شاد گشتی هر كه رويت ديدئی

ديدنت ملك جهان ارزيدئی

غلام دست به دندان گزيده و گفت: ای شاه! آن دوست زشت روی و سياه دندان چه گفته كه از قدر و منزلت من در پيشگاه شما كاسته است؟

پادشاه گفت: او از تو بسيار گفته است، از جمله اينكه تو را رفيقی ناموافق می دانست، و می گفت: آنچه در ظاهر می نمايی در حقيقت عكس آن هستی، يعنی اگر به ظاهر درمان می نمايی به واقع و در پنهان دردی جانسوز و جانكاه به شمار می آيی.

گفت اول وصف دو رُوئيت كرد

كاشكارا تو دوايی، خُفيه درد

و در همينجا، غلام خشمگين شده و هر چه از ناسزا می دانست نثار يار

______________________________
(1) پروين اعتصامی.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^