فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 277

با خدا آشنا ساخته، و آشتی داده است.

او با سودی كه از طريق شيشه فروشی به دست آورد چهارده مدرسه برای طلاب ساخت كه هر كدام به نام مبارك يكی از معصومين بود، كه اكنون نيز هست.

راستی ما برای خدا و دين خدا چه كرده ايم.

ر به نماز می ايستيم، اگر روزه دار می شويم، اگر انفاقی داريم، يا برای رفتن به بهشت است و يا نرفتن به جهنم، كه در هر صورت نيز به سود خود ما تمام می شود. و ربطی به خدا ندارد، و در يك سخن اينها را به عشق خود انجام می دهيم، اما كاری كه به عشق خداوند صورت داده و می دهيم چيست؟!

راستی كه عجيب بندگی كرده و می كنيم در حالی كه خودِ خدا در آن سهيم نيست!

اين مرد الهی آن شب در ميان دعا اين حكايت را به نقل از امام صادق عليه السلام گفت: جوانی فساد را از حد گذرانيد و مردم شهر او را به زير ضرب و شتم گرفته و از شهر خارج نمودند، و جوان روزها و شب ها در بيابان بود، تا اينكه به خود آمد، و از خود نيز به تنگ آمده، و رو به خدا كرده، و از پشيمانی خود گفت، و از عفو او خواست، و خواست كه پناهش دهد، و گفت: خدايا! دست من خالی است، دست تو كه خالی نيست، من ناتوانم تو كه ناتوان نيستی.

ای فدای حرف های زيبا و قشنگ.

خدايا! مگر اين حرف ها را تو بر زبان ما بگذاری.

ياد ده ما را سخن های دقيق

كه ترا رحم آورد آن ای رفيق

گر خطا گفتيم اصلاحش تو كن

مصلحی تو ای تو سلطانِ سخن

كيميا داری كه تبدليش كنی

گر چه جوی خون بود نيلش كنی




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^