صبر از ديدگاه اسلام، ص: 199

ملت نمی توانستند كاری كنند. حضرت زهرا عليهاالسلام در مسجد گريه كرد، فرمود: همه در شب تاريك غارت می كنند، اما در مدينه، در روز روشن همه چيز ما را به غارت بردند. تمام درها بسته شد. دو سال و چند ماه حاكم اول حكومت كرد، خيلی آرام، همه چيز سر جايش بود، كسی با او مخالفت نكرد. حدود يازده سال حاكم بعد حكومت كرد، كشور آرام، پول ها پخش می شد، ملت می خوردند، خوش بودند، كاری به كار كسی نداشتند و حكومت هر بدعتی می گذاشت مخالفت نمی كردند.

حكومت می گفت: دست بسته نماز بخوانيد، با اين كه زنده بودند و ديدند كه پيغمبر صلی الله عليه وآله يك بار هم نمازش را دست بسته نخواند.

نماز شب ماه رمضان- تراويح- را چون شما می فرماييد به جماعت بخوانيد، می خوانيم. طواف نساء را از حج قران قيچی كنيم؟ چشم. يعنی تو از پيغمبر و قرآن بالاتر هستی. اگر خدا حكمی داده، ولی جنابعالی به حكم خدا رضايت نداری، رضايت شما شرط است، خدا كيست؟ من هيچ جامعه ای را در تاريخ نديده ام كه تا اين حد پايبند به حكومتش باشد.

نوبت به سومی رسيد، سيزده سال حكومت كرد، خوردند و بردند، چند ناراضی پيدا شد، آن هم برای خدا؟ نه، به خانه سومی ريختند و او را كشتند.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرياد می زد: نكشيد، گوش ندادند، آب را قطع كردند، اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: حسن جان! حسين جان! مشك آب برداريد و به خانه سومی ببريد و آنها را از تشنگی درآوريد.

او كه كشته شد، به خانه علی عليه السلام ريختند، گفتند: تو حاكم باش. گفت: من نمی خواهم. همان گونه كه قبل از من به سراغ آن سه نفر رفتيد، اكنون نيز كس ديگری را پيدا كنيد. رهايم كنيد و فقط با من مشورت كنيد. من حكومت

نمی خواهم. گفتند: نمی شود. گفت: خدايا! اگر حجت بر من تمام نبود، قبول

نمی كردم.

حكومت را قبول كرد. سال اول، همان ملت، همان مردم، نه از روم شرقی، نه از گروه يهود و نصاری، عليه او جنگ جمل را بپا كردند. آتش جمل هنوز خاموش نشده بود كه جنگ صفين را شروع كردند. آتش صفين نيز خاموش نشده بود كه