فارسی
چهارشنبه 14 شهريور 1403 - الاربعاء 28 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 153

امداد طلبيد.

پس جزای آنكه ديد او را بعين

ماند يوسف حبس در بضع سنين

ياد يوسف ديو از عقلش سترد

وَز دلش ديو آن سخن را ياد برد

زين گنه كآمد از آن نيكو خصال

ماند در زندان زداور چند سال

كه چه تقصير آمد از خورشيد داد

تا تو چون خفاش آفتی در سواد

هين چه تقصير آمد از بحر و سحاب

تا تو ياری خواهی از ريگ و سراب

عام اگر خفاش طبعند ومجاز

يوسفا داری تو آخر چشم باز

گر خفاشی رفت در كور و كبود

باز سلطان ديده را باری چه بود

پس ادب كردش بدين جرم اوستاد

كه مساز از چوب پوسيده عماد «1»

و البته مردان خدا پس از هر خطا و غفلت به خود آمده، و خدا را ياد می كنند، و همين مايه راحتی ايشان می شود، از اين رو، يوسف پس از التفات و توجه به ياد خداوند به آسانی رسيد، و سختی و صعوبت زندان بر او سهل و آسان شد.

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 3413 تا 3420.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^