نسيم رحمت، ص: 270
نيست، بلكه بايد خاك نيز در درون خود دانه ای داشته باشد. پس اگر زمينی خشك و برهوت است، گناه آن به پای خورشيد نمی توان نوشت. بنابراين، به نهاد و طينت خود بازگرد، و آن را اصلاح و مايه ور كن.
مرا در دل، نهفته پرتوی بود |
فروزان مِهر، آن پرتو بيفزود |
|
كمی در اصل من می بود پاكی |
شد آن پاكی در آخر تابناكی |
|
چو طبعم اقتضای برتری داشت |
مرا آن برتری آخر برافراشت «1» |
|
و البته هيچ فراموش مكن كه تنها مايه وری درونیِ و نيز تابش آفتاب در اين كار، كارساز نيست، بلكه بايد صبر و شكيبايی و مقاومت را نيز از ياد نبری.
از آن ره بخت با من كرد ياری |
كه در سختی نمودم استواری |
|
زبونی ها ز خاك و آب ديدم |
ز مهر و ماه، مِنّتها كشيدم |
|
اگر چه كار بر من بود دشوار |
به خود دشوار می نشمردمی كار |
|
بسی پاكان شدند آلوده دامن |
بسی برزيگران را سوخت خرمن |
|
بسی برگشت، راه و رسمِ گردون |
كه پا نگذاشتم ز اندازه بيرون |
|
______________________________ (1) پروين اعتصامی.