صبر از ديدگاه اسلام، ص: 341
ببرد و به مقام وصل برسد.
جهل، سستی، گناه، بی معرفتی و عادی بودن از موارد هجر است و او نمی خواهد انسان دچار هجر بشود او عاشق است كه تمام اين موارد هجر از بين برود و انسان يك پارچه به مقام وصل برسد و وقتی به مقام وصل رسيد ارزش پيدا می كند كه مستقيما با خود انسان صحبت بكند.
پروردگار اول با واسطه قرآن با آدم حرف می زند، مقداری كه انسان رشد كرد در خودش حس می كند كه صدای محبوب به گوش دل می رسد يك مقدار كه بالاتر آمد اگر در دنيا بتواند مقرب شود مثل انبيا بی پرده ديگر صدای محبوب را شنيدند، وگر نه وقتی قدم به راه مرگ بگذارد آنجا صدای محبوب را می شنود:
«
» «1» فراق ديگر تمام شد:
«»
و وقتی داخل قيامت می شوند نعمتهای بهشت برای آنان تمام و كمال فراهم است.
آنگاه كه حادثه به قول حضرت قاسم عليه السلام «2» می شود كه آدم حس می كند لب دريای حوادث، لب دريای شيرين تر از عسل ايستاده؛ پس اين
______________________________ (1)- فجر 27: 89- 30؛ «ای جان آرام گرفته و اطمينان يافته!* به سوی پروردگارت در حالی كه از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد.* پس در ميان بندگانم درآی* و در بهشتم وارد شو.»
(2)- مع الركب الحسينی: 138؛ «فقال له القاسم بن الحسن عليهماالسلام: وأنا فيمن يُقتل؟
فأشفق عليه فقال له: يا بُنیّ كيف الموت عندك؟ قال: يا عمّ، أحلی من العسل! فقال عليه السلام: إيواللّه، فداك عمّك! إنّك لأحد من يُقتل من الرجال معی بعد أن تبلو ببلاءٍ عظيم! وإبنی عبداللّه!.»