نسيم رحمت، ص: 340
راز آلودن خويش
بنابراين، كسی از گوهر ايمان برخوردار است كه نخست خداوند را شهيد و عليم، و آگاه و دانا بر همه چيز بداند. وكسی كه اينگونه باشد، و اينگونه بينديشد دست به هر كار ناروا و ناصواب نمی زند، و نه دست را به هر آلودگی می آلايد. «1» و تو گويی، آدمی از رهگذر ايمان به گوهری گرانمايه همچون «حياء» دست می يابد.
«الْحَياء مِنَ الْايمان» «2»
پس، هيچ ممكن نيست كه حياء باشد و ايمان نه، و يا ايمان باشد و حياء نه.
«الْحَياءُ وَالايمان قَرِنا جَميعاً فَاذا رُفِعَ احَدُهُما رُفِعَ الآخر» «3»
حياء و ايمان قرين يكديگرند اگر يكی از ميان برخاست ديگری هم می رود.
و می توان دريافت: اگر پای حياء در ميان باشد از معصيت و گناه خبری نيست، و وقتی كه بساط گناه جمع و پيچيده شود آنچه هست و می ماند طاعت و بندگی خداوند است، و به ديگر سخن دين است كه رخ نمايی خواهد نمود؛
«الْحَياءُ هُو الدينُ كُلُّه» «4»
و دين كه رهاورد حياء می باشد در يك سخن؛ چيزی است كه سراسر خير و رحمت و بركت را برای انسان با خود به همراه دارد؛
«الْحَياءُ خَيْرٌ كُلُّه» «5»
جهان آخرت
و ديگر از مواردی كه بنابر آيات كتاب خدا می بايست نسبت به آن نيز معتقد و باورمند بود جهان آخرت است.
______________________________ (1) در خبر آمده است: «اذا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَع ما شئتَ» وقتی حيا نداری هر كار سمی خواهی بكن، و اين گواه آنست كه وقتی حيا در ميان نباشد آدمی خود را به هر چيز آلوده می سازد.
(2) نهج الفصاحه.
(3) نهج الفصاحه.
(4) نهج الفصاحه.
(5) نهج الفصاحه.