نسيم رحمت، ص: 77
«فَنادی فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ» «1»
در دل آن همه تاريكی خدا را می گفت: جز تو كسی نيست، به فرياد رس.
«سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ» «2»
خدايا! پاك تويی، و من خود بر خود ستم كرده ام.
هيچ چيز در دربار خداوند ممدوح تر و مقبول تر از اعتراف و عذر خواستن نيست.
اگر دانی كه بد كرداری و بد رفت |
بيا پيش از عقوبت عذر خواهان «3» |
|
معذرت خواهی و پوزش طلبی نه تنها مانع اعمال خشم خداوند شده، بلكه موجبات رضا و خشنودی را نيز فراهم می سازد.
به گناه اعتراف بايد كرد |
پس از آن عذر خواه گشتن زود |
|
نشود جز به اعتراف و به عذر |
دل ساخط زمجرمان خشنود |
|
هر كه انكار كرد و عذر نخواست |
دو گنه بر گناه خويش افزود «4» |
|
و به دنبال اعتراف و اعتذار يونس، خداوند به ماهی فرمان دادا كه به ساحل رفته و او را بيرون رانده و بر ساحل نشاند.
«وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ» «5»
و بدينسان يونس را از اندوه رهانيديم.
«وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ» «6»
______________________________ (1) انبياء/ 87.
(2) انبياء/ 87.
(3) سعدی.
(4) حسن بن اسعد دهستانی.
(5) انبياء/ 88.
(6) انبياء/ 88.