فارسی
چهارشنبه 14 شهريور 1403 - الاربعاء 28 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيم رحمت، ص: 174

چون نيست خواجه ما را معذور دار ما را «1»

راستی اگر كسی جز علی بن ابيطالب عليه السلام بود، و آن حادثه جانكاه را پشت سر نهاده و اكنون با چنين پيشهادی روبرو می شد چه می كرد؟ و چه می گفت؟ آيا سر از پا می شناخت؟ و يا به جای دو پا هزار پا می شد و می تاخت؟

باری نفی و طرد اين پيشنهادها كه آتش حرص و ولع را شعله ور می سازد، تنها و تنها كار مردی است همچون علی كه جز برای خدا دستش به هيچ كاری نمی رود.

هر چه كاری، از برای او بكار

چون اسير دوستی ای دوستدار

گِرد نفسِ دزد و كار او مپيچ

هر چه آن نه كارِ حق، هيچ است هيچ «2»

واقعاً انسان به حيرت فرو می رود وقتی كه می بيند اين مرد و مردانی چون او چگونه دلباخته اويند، و جز فرمان او را نمی برند.

و آشكارا پيداست كه در نگاه اين مردان بزرگ، رياست و مقامی كه از خدا در آن نشانی نيست هر چه باشد پوچ و بی معنی و بی حاصل است، و در نزد ايشان حتی به قدر يك ارزن نيرزيده و بهايی ندارد.

حال آنكه در همين مملكت ما برای صندلی هايی كه عمری چندساله بيش ندارند، چه دين ها كه فروخته، و چه آبروها و اعتبارها كه پايمال می گردد.

تعداد كسانی كه همه چيز را برای خدا بخواهند، و هيچ چيزی را منهای خدا نپذيرند همواره كم، اندك و نادر بوده است.

و خداوند به پاره ای از اين نوادر در كتاب خود ياد كرده است، ويكی از ايشان جناب ايوب بود، كه به پيامبر مكرم فرمود:

______________________________
(1) حافظ.

(2) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 1064 و 1063.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^