نسيم رحمت، ص: 207
و در اين صورت است كه به آنچه می خواهيد دست می يابيد، آنهم از راههايی كه هرگز گمان نمی بريد.
«وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» «1»
تسليم
ابراهيم در منطقه شام، كه سرزمينی آباد و سرسبز از باغات فراوان بود، با همسر خود زندگی می كرد اما به ناگاه از جانب مقدس حق مأمور می شود كه به اتفاق همسر و نوزاد شيرخواره خود سرزمين شام را ترك و به منطقه حجاز رهسپار شود، منطقه ای كه در آن جز سنگ و كوه نيست، و حتی گياهی نروئيده و نمی رويد.
همينكه به حجاز می رسند فرشته ای فرود آمده و از ابراهيم می خواهد كه همسر و كودك خود را رها كرده و راه خود را پيش گيرد.
و ابراهيم با ميل و عشق تمام پذيرفته و چنين می كند.
زيرا می دانست هر كسی تسليم حق باشد به بن بست نمی رسد و راهها پيش رويش گشوده خواهد شد، از اين رو هيچگونه ترس، نگرانی و ناراحتی و اضطراب و وحشتی نداشت.
و هنگام رفتن با خدای خويش اينگونه گفت:
«إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ» «2»
خدای من! همسر و كودكم را در سرزمينی سكنی و جای داده ام كه در آن حتی علفی سبز ديده و روييده نمی شود.
الان هم سرزمين مكه اينگونه است و هر چه بكارند سبز نمی شود، جز آنكه خاك آن را تعويض كرده و از جای ديگری بياورند.
و بعدها همان وادی، مكه شد و مسجدالحرام. و كعبه.
______________________________ (1) طلاق/ 3.
(2) ابراهيم/ 37.