نسيم رحمت، ص: 99
جز زاهل شكر و اصحاب وفا |
كه مر ايشان راست دولت در قفا «1» |
|
نعمت آرد غفلت و شكر انتباه |
صيد نعمت كن به دام شكر شاه «2» |
|
اساساً هيچ چيز به قدر ناسپاسی مايه محروميت و ممنوعيت نخواهد بود.
گم شد از بی شكر خوبی و هنر |
كه دگر هرگز نبيند زان اثر |
|
ولادت
و به دنبال ولادت نيز حاجات ديگری پا به ميان می گذارد، كه البته هيچكدام مردود و بی پاسخ نمی ماند.
حاجت به خورشيد، نور، آب، هوا، دارو، طبيب، محبت، كرامت، تنها بخشی از حاجات و نيازهای مستمر آدمی به شمار می آيند.
و البته، هر چه انسان بيشتر می رود و بزرگتر می شود شعاع نياز و حاجت خواهی او نيز افزون و افزونتر خواهد شد.
از اين رو بيشترين واژه ای كه انسان در كلمات خود به كار می گيرد واژه «خواستن» است و پيوسته می گويد: می خواهم. و همين، حكايت از عمق نياز و حاجت بسيار وی می كند.
ولی نيازهای انسان به همين جا ختم و تمام نمی شود، بلكه حاجاتی به مراتب عظيم تر مورد نياز اوست كه همان هدايت و راهيابی به سوی حق و حقيقت است. از اين رو، پيامبران را ارسال، و كتاب های آسمانی را فرو می فرستد.
براين اساس، بايد پذيرفت كه حاجات انسان نه تنها نيازهای مادی نيست،
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 1000.
(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 2897.