نسيم رحمت، ص: 271
چو ديدندم چنان در خط تسليم |
مرا بس نكته ها كردند تعليم «1» |
|
تقوا و طهارت
و البته، بی هيچ حاجت به شرح و توضيح به خوبی پيداست كه حكايت ما چيزی درست شبيه به حكايت سنگ و گوهر است. همچنانكه سنگ، «گوهر» نمی شود جز آنكه از خود مايه داشته باشد، و آنگاه رو به آفتاب كرده و در اين راه نيز مقاومت و استقامت لازم را داشته باشد، ما نيز از مرحله حيوانيت به مرتبه انسانيت نخواهيم رسيد جز آنكه نخست تقوا و طهارتی هر چند اندك و نازل برای خود دست و پا كنيم و آنگاه رو به خداوند كه نور آسمان ها و زمين است نمائيم، و در اين ماجرا نيز پيوسته ثابت قدم باشيم، و البته به دنبال اين ثبات و پايداری است كه صفات انسانی فرشته وار بر ما فرود می آيند، و ما را به كمال مطلوب می رسانند.
«الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» «2»
حمايت حق
بر اين اساس می توان گفت: اگر عنايت و حمايت حق در ميان نباشد، و يا ما از درون مايه ور نباشيم، و يا استمرار و استقامت به كار نبنديم، به مرتبت والای انسانی نيل نيافته، بلكه در وادی حيوانی و حيوانيت قفل شده و متوقف می مانيم.
افراط
البته، در چنين صورتی حيوانيت محدود نمی ماند، بلكه همواره رشد يافته، و رو به وسعت می نهد، و حالت افراط و اسراف و تبذير به خود می گيرد، و به همان ميزان اهل تعدی و تجاوز خواهد بود، و به هيچ مرز و حدی قناعت
______________________________ (1) پروين اعتصامی.
(2) فصلت/ 30.