فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 418

[قشقايی، علاقه مندان به فلسفه به ويژه فلسفه صدرايی را از شهرهای دور و نزديك و حتی از كشورهای ديگر به اصفهان می كشاند. در محضر درس وی، شاگردان بسياری حكمت آموخته اند كه مهم ترين ايشان عبارتند از شيخ محمد حكيم خراسانی (م 1350 ق/ 1931 م)، حاج آقا رحيم ارباب (د 1396 ق/ 1976 م)، ميرزا ابو القاسم محمد نصير شيرازی (م 1330 ق/ 1912 م) و سيد محمد رضا خراسانی.

آخوند علاوه بر فقه و اصول و حكمت، در ادبيات عربی و فارسی و رياضيات تبحر داشت. از وی آثاری برجا نمانده است. در اصفهان وفات يافت و در تخت فولاد به خاك سپرده شد. ر ك: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، مقاله 111.

نويسنده: محمد باقر كتابی.

از حوزه درس مرحوم آخوند كاشی نقل می كنند كه يك روز مرحوم آخوند قرار گذاشت تفسير كشاف را درس بدهد. بعد هم اعلام كردند در فلان تاريخ هركس می خواهد سر درس بيايد حتما بايد با خودش كتاب بياورد. مرحوم آخوند حرفشان لا يتغير بود و حرفی كه می زد از آن روگردان نبود. روز موعود رسيد و طلبه ها در درس حاضر شدند. در ميان طلبه ها، طلبه ای بود كه مشهور به قدس و تقوا بود و خيلی تحويلش می گرفتند. اين طلبه اتفاقا آن روز كتابش را نياورده بود. مرحوم آخوند درسشان را دادند و ديدند اين طلبه كتاب ندارد. با تغير فرمودند: كتاب كو؟

گفت: نياوردم! مرحوم آخوند با عصبانيت به او پرخاش كردند طوری كه طلبه های ديگر نيز دلگير شدند. دو سه روز از ماجرا گذشت و سرانجام يكی از خواص مرحوم آخوند (ظاهرا مرحوم خراسانی) از ايشان پرسيد: آقا، چرا شما به آن طلبه آن قدر سخت گرفتيد؟ و خلاصه به استاد در نوع برخوردشان ايراد گرفت. مرحوم آخوند در جواب تنها گفت: تو مو می بينی و من پيچش مو/ تو ابرو من اشارت های ابرو! چيزی نمی گذرد كه آخوند مرحوم می شود و بعد از دو هفته می بينند وسايل اين طلبه را از مدرسه نيم آور دارند بيرون می ريزند. كاشف به عمل می آيد كه ايشان مبلّغ بابی ها و بهايی ها بوده و شاگردان تازه می فهمند كه سبب آن برخورد مرحوم آخوند چه بوده است.]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^