عقل: كليد گنج سعادت، ص: 216
ندارد و عقلای عالم آن را مساوی صفر قرار داده اند:
|
جوان و پير كه در فكر مال و فرزندند |
نه عاقلند كه طفلان ناخردمندند |
|
|
جماعتی كه بگريند بهر عيش و منال |
يقين بدان تو كه بر خويشتن همی خندند |
|
|
خوش آن كسان كه برفتند پاك چون خورشيد |
كه سايه ای به سر اين جهان نيفكندند |
|
|
به خانه ای كه ره جان نمی توان بستن |
چه ابلهند كسانی كه دل همی بندند |
|
|
بقا كه نيست در او حاصلی همه هيچ است |
چو بنگری همه مردم به هيچ خرسندند |
|
|
ترا به از عمل خير نيست فرزندی |
كه دشمنند تو را زادگان نه فرزندند |
|
|
مجوی دنيی اگر اهل همتی خسرو |
كه از همای به مردار ميل نپسندند. [18] |
|
درسی از همسر فرعون
آسيه، همسر فرعون، ابتدا از آن خانم هايی بود كه مانند شوهرش به علاوه خيلی چيزها مساوی با صفر بود. اما، يك روز صدای خدا را از گلوی موسی، عليه السلام، شنيد كه می گفت:
«إننی أنا اللّه لا إله إلا أنا فاعبدنی و أقم الصلاة لذكری». [19]
همانا، من خدايم كه جز من معبودی نيست، پس مرا بپرست و نماز را برای ياد من برپا دار.
اين صدا از گوش او به باطنش منتقل شد. بعد، در كارگاه عقل آن را تحليل كرد و نتيجه گرفت كه فرعون كاره ای نيست و همه كاره نظام هستی اللّه است. سپس، به اين فكر كرد كه چرا خود را با فرعون همراه كرده و وجودش را با او جمع زده است؟ در حالی كه دنيا و آخرت از آن پروردگار است:
«يا رحمن الدنيا و رحيم الاخرة». [20]
«للّه ملك السماوات و الارض». [21]
«و لله ميراث السماوات و الارض». [22]
«تلك الدار الآخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين». [23]
