فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 158

انسان غافل بخواهد يا نخواهدموجودی افراطی است؛ يعنی از حال تعادل بيرون است. به طور افراطی به بدنش می رسد، ولی به روحش رسيدگی نمی كند؛ به ظرف می رسد، ولی به آنچه درون ظرف است و دارد می گندد و از بين می رود توجهی ندارد؛ ظرف را سفيد و آن را نقاشی و تزيين می كند، در حالی كه روح و عقلش در اين ظرف دارد می گندد و تباه می شود.

«كذلك يجعل اللّه الرجس علی الذين لا يؤمنون».

به همين سبب، كم كم تمام محتويات اين ظرف نجس می شود. اين فرمايش خداوند است. آدمی كه غافل است و بر اثر غفلت افراط می كند و با تمام وجود دارد برای ساماندهی اين بدن خالی تلاش می كند و توجه به هيچ ناحيه و بعد ديگری از نواحی و ابعاد وجود خود ندارد.

گام به گام از انسانيت خود فاصله می گيرد.

سخن يوسف به زليخا

روزی، زليخا به يوسف گفت: چه چشم های زيبايی داری! گفت: با چشم عقلت به زيبايی هايی نگاه كن كه دائمی است، چون به زودی اين چشم ها در خاك قبر خالی می شود و تنها حدقه بد شكلی از آن به جا می ماند. صورت و مو و ابرو و همه زيبايی های تو نيز محكوم به همين قانون است. اين قيافه را به زودی از من و تو می گيرند. پس، به سرمايه هايی نظر كن كه دائمی است و منبع واقعيات و خيرات است. [8]

به قول شاعر:

تا سگ نفس تو گرگ شير شكار است

شير تو دائم ز بيم گرگ نزار است

تا كه نزار است شير و گرگ تو فربه

گرگ تو را به ز صيد شير چه كار است

عقل گرفتم چو شير و جهل چو مور، آه!

شير يكی، مور بيشتر ز هزار است

آتش شهوت به آب طاعت بنشان

ورنه تنت مستحق سوزش نار است




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^