فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 161

روزی كه ديگر نمی شود اين ظرف را رنگ كرد، چه بايد كرد؟ گيريم بيست سال هم در خيابان های تهران و اصفهان، كسی روسری خودش را عقب كشيد و آرايش كرد و پنج هزار جوان را هم گرفتار انواع خيالات كرد. بعد، می خواهد چه كند؟

پيرزنی موی سيه كرده بود

گفتمش ای مامك ديرينه روز

موی به تدليس سيه كرده ای

راست نخواهد شدن اين پشت گوژ [12]

افراط نشانه غفلت است

«و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغداة و العشی يريدون وجهه و لا تعد عيناك عنهم تريد زينة الحياة الدنيا و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هواه و كان أمره فرطا».

كسی كه هستی خود را تنها در حيات بدنش ديده، در حقيقت، دارد به كاسه ای خالی می نگرد و تمام وجودش را برای آن هزينه می كند، در حالی كه خداوند اين كاسه را از عقل و روح و استعداد پر كرده است.

غفلت عواقب بدی دارد كه گاه تدارك و جبران آن امكان ناپذير است.

توجه زياد به امور دنيا و خواسته های بدن كار را به جايی می رساند كه انسان به هر نوع پستی ای تن در می دهد و حتی به قتل انبيا و اوليای خدا فرمان می دهد يا به آن راضی می شود. مگر در سرزمين پهناور اسلامی، لقمه ای نان و جرعه ای آب و قدری رفاه پيدا نمی شد كه سپاه يزيد برای مشتی طلا و نقره و رفاه به كربلا رفتند و هفتاد و دو نفر از بهترين بندگان خدا را قطعه قطعه كردند و برگشتند؟ چه چيز از اين ناخويشتن شناسی نصيب آن ها شد؟ به راستی، اين كاسه تن كه با لقمه ای نان و جرعه ای آب می توان راضی اش كرد، ارزش اين قدر جان كندن را دارد كه انسان همه استعداد و وقت و امكاناتش را در راه آن بگذارد و زمين و




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^