عقل: كليد گنج سعادت، ص: 373

اما من اين تخت را قبل از اين كه تو از جای خود تمام قد بلند شوی برايت حاضر می كنم. تخت هم ظاهرا خيلی گرانبها و پرقيمت بود، لذا گفت:

«و إنی عليه لقوی أمين».

«لقوی أمين» يعنی هم خارجی قدرتمندی هستم و هم خائن نيستم.

يعنی وقتی تخت را از جا درآوردم، در راه آمدن آن را نمی دزدم. هم قدرت بر انجام اين كار دارم و هم امين هستم.

درس سوم: ضابطه سپردن مسئوليت به افراد

درس سوم همين است. قرآن می فرمايد: «ضعيف امين» را نپذيرد، چون كارها روی زمين می ماند و «قوی خائن» را هم قبول نكنيد، چون كشور را منحرف می كند. ضعيف امين به درد كار نمی خورد، برای همين، نبايد پست كليدی به او داد، گرچه اين ضعيف امين برادر، پسر عمو، خواهر زاده، يا پدر عروس يك دولتمرد باشد. اين راهنمايی قرآن است: ضعيف امين را رها كنيد و قوی خائن را هم در كارها راه ندهيد و به او اعتماد نكنيد.

پرهيز عقلا از قبول پست و مقام

خوش به حال اوليای خدا كه اگر به آن ها پستی پيشنهاد می شد، قبول نمی كردند. مرحوم آيت اللّه العظمی حائری [13]، رحمه اللّه، برای يكی از علمای تهران ماجرايی را نقل كرده بود كه آن عالم 25 سال پيش آن را برای من بازگو كرد. ايشان كه از شاگردان حاج شيخ بود می گفت:

مرحوم آيت اللّه العظمی حائری به من گفت: من با هم مباحثه ای خود مرحوم نائينی، به منزل مرحوم آيت اللّه العظمی آقا سيد محمد فشاركی [14] رفتيم و در زديم. وقتی استاد بيرون آمدند، به ايشان گفتيم: آقا،