فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 70

خوشحال هم باشد، ولی يك روز می بيند در بدنش غده كوچكی در آمده كه هرچه كپسول و قرص و پماد استفاده می كند مداوا نمی شود. در نهايت، دكترهای ايران می گويند بايد برود خارج از كشور. آن جا هم چهار ماه معطلش می كنند (آن ها هم از آن پول درآوردهای قهّار عالم هستند) و ميليون ها تومان هم بابت بيمارستان از او می گيرند و سر آخر می گويند: مشكوك است! برويد ايران شش ماه ديگر مراجعه كنيد.

خودشان می دانند شش ماه ديگر می ميرد، ولی بازی اش می دهند و دنبال نخود سياهش می فرستند. اين اتفاق برای افراد زيادی افتاده است، در حالی كه افراد قانع به روزی حلال خدا و آن ها كه به عقل وابسته هستند بدون اين نوع ناراحتی ها و با آرامش و بی دغدغه زندگی می كنند. ما در اصفهان و تهران، كسانی داريم كه هشتاد يا نود سال از عمرشان گذشته و كسب و كار خوبی هم داشته اند و حتی يك ريال هم به ضرر دچار نشده اند. در حقيقت، آن ها را خداوند متعال حفظ كرده است، چون با خدا معامله كرده اند.

آتشی كه ضرری نرساند

شيخ بهايی، قدّس سره، می فرمايد: آتش سوزی بزرگی در بصره اتفاق افتاد كه به مغازه ها و خانه ها و بازار نيز سرايت كرد و نزديك خانه پيرزن تنهايی شد كه پشت بازار منزل داشت. پيرزن از سروصدای مردم پنجره را باز كرد و گفت: چرا فرياد می زنيد؟ مگر پيغمبر نگفته مزاحم مردم نشويد؟ چرا عربده می كشيد؟ گفتند: مادر، آتش همه بازار را سوزانده و دارد به طرف خانه تو می آيد! گفت: من دلم يكبار در عشق او سوخته و او دو دفعه آدم را نمی سوزاند! مردمی كه پای پنجره خانه آن پيرزن ايستاده بودند ديدند آتش تا يك متری خانه پيرزن رسيد و همان جا خاموش شد.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^