فارسی
يكشنبه 31 تير 1403 - الاحد 13 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 431

ايشان فرمود: تصميم دارم به بازديد يكی از خوبان قم بروم، شما هم بلند شويد برويم. قبول كرديم و همراه ايشان به منزل آن دوست رفتيم. آقا شيخ عبد الكريم، در ميان ميوه های گوناگون، علاقه خاصی به انگور داشت؛ اما وقتی خدمتكار اين منزل برای ما و ايشان انگور تهيه كرد و گفت: ميل كنيد، ايشان فرمود: ميل ندارم! ايشان از آب و شربت ميل كردند، ولی انگور نخوردند. وقتی بيرون آمديم و خداحافظی كرديم، به ايشان گفتم: آقا، مگر شما به انگور علاقه مند نيستيد؟ فرمود: چرا! گفتم:

پس چه شد، در خانه اين دوست، به انگور تمايل نشان نداديد؟ فرمود:

صاحب خانه ايرادی نداشت، ولی در انگور ايراد بود. گفتم: ايراد انگور چه بود؟ فرمود: هرگاه می خواهم به سمت لقمه ای كه از نظر خدا حلال نيست دست دراز كنم، حالت تهوع به من دست می دهد، اختياری نيست، خدا نمی گذارد لقمه حرام بخورم. وقتی من اين مطلب را شنيدم، خداحافظی كردم و پيش صاحب خانه رفتم و گفتم: آقا، شيخ عبد الكريم عاشق انگور است، اما انگور خانه تو را نخورد. آيا انگور شما عيب داشت؟ گفت: نمی دانم! فورا، خدمتكار را صدا زد و به او گفت: اين انگور را از كدام كنده ها چيدی؟ برويم آن كنده را در آوريم و آتش بزنيم.

خدمتكار گفت: و اللّه، وقتی آقا شيخ عبد الكريم تشريف آورده بودند، كنده های حياط انگور شيرين و رسيده نداشت، بنابراين به باغ آن طرفی رفتم و از آن جا انگور چيدم.

متأسفانه، الان برخی از مردم به حرام خوری های مختلف خو گرفته اند و از خوردن لقمه حرام دچار استفراغ نمی شوند، هضم هم می كنند و خوشمزه هم می يابند. چرا سفره ها اين گونه شده است؟ چه تعداد كاسب داريم كه با رئيس بانك ها تبانی می كنند و فهرست خريد صوری مثلا ده ميليون تومانی به بانك ها می برند و می گويند: من اين جنس را




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^