عقل: كليد گنج سعادت، ص: 181
عجيب و فوق العاده ای می شدند كه با دستاوردهای غريزه و شهوت به هيچ وجه قابل مقايسه نيستند.
عقل و تصديق حق
هم چنان كه پيش تر گذشت، يكی از احكام عقل تصديق حق است، به هر شكلی و در هر قالبی كه باشد؛ خواه اين حق در قالب برهان به انسان ارائه شود يا در قالب موعظه حسنه يا در قالب جدال احسن:
«ادع إلی سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن إن ربك هو أعلم بمن ضل عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين». [4]
مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن، و با آنان به نيكوترين شيوه به بحث و مجادله بپرداز، يقينا پروردگارت به كسانی كه از راه او گمراه شده اند و نيز به راه يافتگان داناتر است.
منظور اين است كه برای مثال وقتی اين آيه را برای كسی می خوانند:
«إن اللّه يأمر بالعدل و الاحسان و إيتاء ذی القربی و ينهی عن الفحشاء و المنكر و البغی يعظكم لعلكم تذكرون». [5]
به راستی، خدا به عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان می دهد و از فحشا و منكر و ستمگری نهی می كند. شما را اندرز می دهد تا متذكّر اين حقيقت شويد كه فرمان های الهی ضامن سعادت دنيا و آخرت شماست.
انسان بايد به مسائلی كه در آيه آمده است فكر كند؛ سه مساله ای كه تمام دنيا و آخرت انسان را آباد می كند و سه ديگری كه دنيا و آخرت او را با خاك يكسان می كند. بعد، بايد اين حقايق را تصديق كند و بگويد:
حق است. فكر كند و باور كند كه احسان و «و ايتاء ذی القربی» حق است؛ باور كند كه فحشا (گناهان ظاهری) و منكر (گناهان باطنی) همانند كلنگی است كه بر پيكره حيات خود وارد می كند و سم كشنده ای است