فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 122

زمانی كه انسان از مادر متولد می شود، نيروی درك و فهمش مانند دانه است و از معرفت و علم و بصيرت و بينايی خطی بر صفحه وجودش نقش نبسته است، ولی خداوند ابزاری را به او عنايت كرده (چشم و گوش و قلب) تا بتواند با بهره گيری از آن ها شكرگزار شود:

«و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون».

شكر او نيز در اصل به اين است كه انسان اين ابزار را مطابق با فرمان خدا به كار گيرد تا قوه عقل و قدرت دركش كامل شود و بتواند در حد خود به وسيله اين چراغ پرنور با حقيقت رابطه برقرار كند و وجودش را از صغير بودن به وجودی كبير و بعد به وجودی اكبر تبديل كند. [3]

وقتی وجود انسان به وجود اكبر بدل شد، می توان به وسيله او حقايق را به ديگران نيز نشان داد؛ زيرا او تبديل به نشانه خدا، نشانه قيامت، صراط مستقيم، مجسمه زنده اخلاق و عمل صالح، و نشانه ای برای بيان هر حقيقت و واقعيتی شده است.

در روايتی از قول پروردگار نقل شده است كه فرمود: وقتی انسان بدل به عالم اكبر شود و آيينه ای قرار بگيرد كه هركس خواست بتواند مرا در او ببيند، عقل او هم كه يكی از آفريده های من است كامل شده و تماشاگر حقيقت می شود. او، پس از تماشای حقيقت، عاشق می شود و سعی می كند خود را به وجود معشوق تبديل كند. [4]

البته، توضيح اين موضوع وقت وسيعی می خواهد كه در اين مقال نمی گنجد. خلاصه كلام اين است كه انسان لياقت تكامل را دارد و هيچ كس نبايد در مرحله ای از مراحل كمال متوقف شود و بگويد: بيش از اين به ما عنايت نشده و عقل ما بيش از اين نمی گنجد! پروردگار عالم چنين پنداری را قبول ندارد، چون اين سخن برخلاف بافت عالم خلقت و بافت عالم طبيعت است.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^