عقل: كليد گنج سعادت، ص: 334
او را دفن كرديم، يك خصوصيت مهم زندگی اش اين بود كه حتی يك بار هم لقمه حرام وارد بدنش نشد. [13]
حقيقت اين است كه اگر انسان كمی با قناعت زندگی كند، مقداری فشار تحمل كند، و كمی توجه داشته باشد، می تواند حرام نخورد. در طول تاريخ، عده ای گرسنه ماندند و رو به حرام نكردند و حتی از گرسنگی مردند، ولی دست به حرام نبردند. يكی از اين دسته افراد جناب ابو ذر غفاری [14] بود. همه تواريخ نوشته اند كه ابو ذر در بيابان ربذه [15] از گرسنگی مرد. نقل است كه لحظات آخر عمر به دخترش گفت: در اين بيابان بگرد و ببين علف خشكی، ريشه ای يا چيزی كه قابل خوردن باشد پيدا می شود؟ رفت و با دست خالی برگشت. گفت: چيزی برای خوردن نيست. گفت: پس بنشين، آن گاه، سرش را روی دامن دخترش گذاشت و مرد. اين در حالی بود كه چند ماه پيش از آن، عثمان سه هزار دينار طلا برای او فرستاده بود، اما ابو ذر قبول نكرد و گفت: اين پول حلال نيست و آن را نمی پذيرم. [16]
بدن نيازمند به خوراك است كه تأمين هم شده و دستور داده شده از راه حلال نيازمندی های بدن را تأمين كنيم. بدن انسان طوری ساخته نشده كه خوراك نخواهد و رشد و كمال و پرورش آن به بهره گيری از خوراك است، با اين حال، خداوند دستور داده است:
«كلوا و اشربوا و لا تسرفوا لا يحب المسرفين». [17]
ای فرزندان آدم ... بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد؛ زيرا خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.
خداوند مردم مسرف را دوست ندارد، لذا بهره برداری انسان از نعمت أكل و شرب نبايد طوری باشد كه او را از دايره محبت پروردگار عالم خارج كند.