فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: كليد گنج سعادت، ص: 368

من آييد. گفت: ای سران و اشراف، در كارم به من نظر دهيد تا شما نزد من حضور داشتيد، من بدون شما فيصله دهنده كاری نبوده ام. گفتند: ما دارای قدرت و مالك وسايل رزمی سختی هستيم، پس بنگر چه فرمان می دهی؟ گفت: همانا پادشاهان هنگامی كه با ابزار، ادوات جنگی و سپاهی رزمی وارد شهری می شوند، آن را تباه می كنند و عزيزان اهلش را به ذلت و خواری می نشانند و آنان همواره چنين می كنند! من به سوی آنان هديه ای قابل توجه می فرستم، پس با تأمل می نگرم كه فرستادگان با چه پاسخی بر می گردند؟ هنگامی كه فرستاده ملكه سبا نزد سليمان آمد، سليمان گفت: آيا مرا با مالی اندك و ناچيز ياری می دهيد؟ آنچه خدا، از نبوّت و حكومت و ثروت به من عطا كرده، بهتر است از آنچه به شما داده. هديه شما برای من شادی آور نيست، اين شماييد كه با هديه خود شادمانی می كنيد. به سوی آنان بازگرد كه ما حتما با سپاهيانی به سوی آنان خواهيم آمد كه قدرت رويارويی با آن را ندارند، و آنان را در حالی كه در آن منطقه حقير و بی ارزش شده اند، با خواری و ذلت از آن جا بيرون می كنيم.

وقتی حضرت سليمان، عليه السلام، از وضع قوم سبا باخبر شد، رو به بزرگان بارگاه خود كرد. تعبير قرآن مجيد در اين جا خيلی زيباست و نشان می دهد كه حضرت سليمان، عليه السلام، افرادی را دور خود جمع كرده بود كه افراد متشخصی بودند. افراد بی ارزش، بی شخصيت، كم شعور، پست، نفهم، بی ربط و پوچ نبودند؛ چون حكومت با كمك اين افراد حكومتی صد درصد ظالمانه است و جامعه از آن حكومت مرتب شلاق خواهد خورد؛ هم شلاق اقتصادی، هم شلاق فرهنگی، و هم شلاق سياسی. از واژه ای كه پروردگار عالم در اين آيه استفاده كرده است معلوم می شود كه اطرافيان سليمان نبی انسان های بزرگوار و آدم هايی متشخص، شريف و بزرگوار بوده اند و اين نكته درس و راهنمايی مهمی است برای همه مردم، از بازاری ها و اداری ها گرفته تا




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^