عقل: كليد گنج سعادت، ص: 480
فهرست اشعار متن
آب چو از جوی اوست آب حيات است، 159
آتش شهوت به آب طاعت بنشان، 158
اختلاف از بينشان بيرون شدی، 98
اختيار عالمی در دست تست، 162
از بوسه تو خاك زمين قدر لعل يافت، 168
از پريدن های رنگ و از تپيدن های دل، 239
از تمام رادمردان برتری، 162
از چه باشد ای جهانی را پناه، 162
از چه باشد جامه تو وصله دار؟، 162
از خانه كعبه چه می طلبی، 434
از من بگوی حاجی مردم گزای را، 102
از موج بلا ايمن گردی، 434
از نظر گه گفتشان شد مختلف، 98
آفت ذهن و فطنت از لقمه ست، 37
آفتاب معرفت را نقل نيست، 408
آن دلی كو مطلع مهتاب هاست، 404
آن صنمی كز غمش دل تو فگار است، 159
آن يكی دالش لقب داد آن الف، 98
أنا قتلت السيد المحجبا، 309
اندر صدف دو جهان نبود، 434
آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود، 309
آنگه كه رسی به كرانه دل، 434
او ز تو رو در كشد، ای پر ستيز، 405
أوقر ركابی فضة و ذهبا، 309
ای از تو خرابی خانه دل، 434
ای امير تيز رأی و تيز هوش، 162
اين عبادت ها كه ما كرديم خوبش كاسبی است، 278
ای برادر، سيرت زيبا بيار، 453
ای بسا ابليس آدم رو كه هست، 372
ای دهان، تو خود دهانه دوزخی، 405
اين دهان بربند تا بينی عيان، 407
اين ديدة شوخ می برد دل به كمند، 407
با علی گفتا يكی در رهگذار، 162
بر رفته و ناآمده بنياد مكن، 32
بری از بيم و اميدی بری از چون و چرايی، 194
بری از رنج و گدازی بری از درد و نيازی، 194
بسته اين ديو ريو بيهده كار است، 159
بقا كه نيست در او حاصلی همه هيچ است، 216
بند بگسل باش آزاد ای پسر، 162
بندها را بگسلد وز تو گريز، 405
به خانه ای كه ره جان نمی توان بستن، 216
به خواب و لذت و شهوت گذاشتند حيات، 42
به يك پياله می صاف و صحبت صنمی، 406