عقل: كليد گنج سعادت، ص: 301
و ما فی الارض» پيش از انسان خلق شده بودند. پس، چرا خداوند، از ميان اين همه موجود، انسان را انتخاب كرد و مقام خلافت را به او داد؟
چرا جبرئيل، با آن مقام و عظمت، خليفه نشد و انسان وكيل و خليفه خدا قرار گرفت؟ و سر آخر اين كه آيا انسان می تواند به واقع مظهر اسماء و صفات حق باشد؟ [6]
برای پاسخ به اين سوال می گوييم: در ادبيات عرب، نهايت صفت را با «صفت مشبهه» يا «صيغه مبالغه» ذكر می كنند نه با اسم فاعل؛ مثلا، برای نشان دادن بالاترين حد علم يا رحمت می گويند عليم و رحيم نه عالم و راحم. در قرآن مجيد، پروردگار عالم درباره پيغمبر اسلام، صلی اللّه عليه و آله، می فرمايد:
«لقد جاءكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم» [7]
يقينا، پيامبری از جنس خودتان به سويتان آمد كه به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتياق شديدی به هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.
اين آيه به صراحت بيان می دارد كه صفت رحم در پيامبر به نهايت خود رسيده است (رحيم)؛ يعنی نهايت رحمت و نهايت رأفت در اين مرد جمع شده و او همه رأفت و رحمت را گرفته است. از طرفی می دانيم كه رحيم يكی از صفات خداست، پس اين آيه شاهدی است بر اين مطلب كه انسان می تواند آينه منعكس كننده اسماء و صفات حق باشد.
البته، نبايد از نظر دور داشت كه اين آينه، مانند هر آينه ديگری، قابل شكستن است. از شش جهت نيز به طرف اين آينه سنگ می بارد، [8] حتی از درون خود انسان؛ يعنی اگر انسان مواظبت نكند و مراقب رفتار و