عقل: كليد گنج سعادت، ص: 36
باطن از من نديد و من به اين اميد بودم كه با اين مراقبت ها پسرم امام جعفر صادق، عليه السلام، شود، اما شيخ جعفر شده است، چرا بايد خوش به حالم باشد؟
آری، انسان های متقی قلبشان هميشه محزون است. خيلی از بزرگان ما اعبد عباد خدا بودند، ازهد زهاد بودند، اعرف عارفان بودند، اعلم عالمان بودند، ولی باز از كمبود عمل خود غصه می خوردند و ناراحت بودند.
روزی، به پيغمبر اسلام، صلی اللّه عليه و آله، گفتند: شنيده ايم كه حضرت مسيح، عليه السلام، روی آب راه می رفت؟ فرمود: درست شنيديد. اظهار تعجب كردند. فرمود: اگر يقينش بيشتر بود بر هوا نيز راه می رفت. [23] از اين روايت استفاده می شود كه اگر انسان مؤمن واقعی باشد، نه روی آب كه در هوا هم می تواند راه برود؛ يعنی اگر كسی با اخلاص كامل اشتياق طواف كعبه را داشته باشد، از روی زمين بلند می شود و در يك چشم به هم زدن كنار بيت طواف خود را انجام می دهد و در چشم به هم زدنی نيز سر جای اول خود بر می گردد. اين نيز از استعدادهايی است كه خداوند در انسان قرار داده ولی او، با پيروی از شهوت، خود را اين گونه زمين گير و بدبخت كرده است. آن ها كه اين معنا را می فهمند بايد هم غصه بخورند كه چه بودند و چه شدند؟
درسی ديگر از مرحوم تربتی
نقل كرده اند سال هايی كه بهار به ماه رجب برخورد می كرد، آخوند ملا عباس می آمد سر زمين كشاورزی اش و می ديد گندم ها جوانه زده اند. آن وقت، فرد خبره ای را صدا می كرد و می گفت: قيمت اين جوانه ها چقدر است؟ (دقت كنيم! قرار است سه ماه ديگر اين جوانه ها به بار بنشيند و گندم بشود، آن هم اگر اتفاق خاصی نيفتد تا همه محصول ضايع شود).