عقل: كليد گنج سعادت، ص: 35
رفته ای، يا از كنار زمين های كشاورزی مردم رفته است كه در نتيجه پا بر روی خوشه ای گذاشته و آن را لگد كرده و يا علف زمين كسی را خورده است. شما هم به اقتضای شكار حتما اسب را زياد دوانده ای و به حيوان ظلم كرده ای. در هردو صورت، مقدمه فراهم شدن اين گوشت يا ستم به خلق خدا بوده يا ستم بر مخلوق خدا ...!
حالا ما بايد به خودمان نگاه كنيم و فاصله مان را با اين بزرگواران بسنجيم و غصه بخوريم كه چرا اين قدر غافليم و چه بايد می شديم و، در نهايت، چه شديم. البته، اين غم مايه اصلاح نفس است، زيرا يكی از حالات اهل تقوا، به فرمايش امير المؤمنين، عليه السلام، همين حزن است:
[20]
يعنی هميشه اهل تقوا در اين انديشه و ناراحتی اند كه چرا من علی نشدم؟ چرا فاطمه زهرا نشدم؟ چرا خديجه كبری نشدم؟ چرا اين قدر با قمر بنی هاشم فاصله دارم؟
فرزند خوب مادر نادان نپرورد
[21]
آورده اند كه روزی كسی به مادر علامه بزرگوار مرحوم شيخ جعفر شوشتری [22] گفت: خوش به حال شما با اين فرزندی كه تربيت كرده ايد! گفت: هيچ هم خوش به حالم نيست، برای چه خوش به حالم باشد؟
گفت: پسرت فقيه است، عارف است، خطيب است، متكلم است و سخنی بانفوذتر از سخن او در اين قرن نيامده است. (جناب شيخ وقتی منبر می رفت مستمعين را واقعا منقلب می كرد). گفت: دل من خيلی هم به اين پسر خوش نيست، چون با روشی كه من در شوهرداری و تربيت فرزند داشتم بايد خيلی بهتر از اين ها می شد. در تمام دوران بارداری و در همه ايامی كه به او شير می دادم، پروردگار عالم يك گناه ظاهر و