عقل: كليد گنج سعادت، ص: 240

جريانات اجتماعی جرياناتی ناصحيح باشند، عقل در آن ها نابود می شود.

ازاين رو، مسئوليت پدران و مادران و رهبران اجتماعی و دست اندركاران رسانه ها (راديو و تلويزيون و روزنامه ها و ...) مسئوليت سنگينی است، به ويژه نسبت به كسانی كه سن كمتری دارند. پيش از انقلاب، در كشاكش جريانات كمونيستی، برخی از جوان ها پيغمبر و امير المؤمنين و ائمه اطهار، عليهم السلام، را رها كردند و خود را به استالين [10] و لنين [11] و سردمداران حزب كمونيسم [12] فروختند و كارشان به جايی رسيد كه گفتند: دل كه جای خدا و پيغمبر و امام حسين و فاطمه زهرا، عليهم السلام، نيست. آن ها را بايد از دل بيرون كرد و تشكيلات و حزب را بايد به جايش قرار داد!

عقل های نپخته، به سادگی، حق را با باطل، روز را با شب، اسلام را با بی دينی، آزادی خداداد را با بی بندوباری و بهشت را با جهنم عوض می كنند؛ اما عقل های پخته به اين سادگی ها چيزی را نمی پذيرند. برای نمونه، حر بن يزيد رياحی را جريانات اجتماعی و سياسی در مقابل حضرت ابی عبد اللّه الحسين، عليه السلام، قرار داد، ولی او در انتهای كار به سبب پختگی عقل حاضر به پذيرش اين داد و ستد نشد؛ در حالی كه عقل های نپخته آن روزگار جهنم را پذيرفتند و بهشت را رد كردند؛ يزيد را قبول كردند و سيد الشهدا را رد كردند؛ معاويه را قبول كردند و امير المؤمنين را كنار گذاشتند و گفتند: حق با معاويه است و علی بر حق نيست. از همين نمونه ها، معلوم می شود كه در آن زمان چقدر عقل نپخته زياد بوده است. خامی عقل اين بلا را بر سر انسان می آورد كه علی، عليه السلام، را رد و معاويه را اثبات كند؛ امام حسين، عليه السلام، را قطعه قطعه كند و پای تخت طلای يزيد به بندگی بايستد. متاسفانه، كمتر جامعه ای ارزش زندگی عقلانی را می داند و جوان های اندكی از نقش