عقل: كليد گنج سعادت، ص: 484
همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايی، 194
همه درگاه تو پويم همه از فضل تو جويم، 194
و ليس فی الدار غيره ديّار، 95
و خيرهم إذ ينسبون النسبا، 309
ور چه بنويسی نشانش می كنی، 405
ور چه می لافی بيانش می كنی، 405
ور كيميا دهندت، بی معرفت گدايی، 340
ور نخوانی و ببيند سوز تو، 405
ور نه تنت مستحق سوزش نار است، 158
ور نه تشريف تو بر بالای كس كوتاه نيست، 451
ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت، 244
وقت را غنيمت دان آن قدر كه بتوانی، 406
وگرنه تف آن آتش تو را هيزم كند فردا، 39
وی جهان، تو بر مثال برزخی، 405
يقين بدان تو كه بر خويشتن همی خندند، 216
يار مفروش به دنيا كه بسی سود نكرد، 309