ارزش عمر و راه هزينه آن، ص: 45
و خانواده ام نبودند، فوراً دست می انداختم و كليد را از آن سوراخ درمی آوردم و درب را باز می كردم. آنها نيز وقتی می آمدند كه من نبودم، دست می كردند و كليد را درمی آوردند. چهل سال كار ما همين بود.
ايشان فرمودند:
شبی خانواده ام نبودند، و هوا تاريك بود، مانند سال های گذشته كه می نشستم و كليد را در می آوردم، اين كار را نكردم، نشستم، به دلم گذشت كه كبريت بزنم و داخل سوراخ را نگاه كنم، بعد كليد را در آورم. كبريت زدم، ديدم عقرب سياهی به اندازه كف دست روی كليد خوابيده است. اين الهام است. همين حجت خدا برای نجات است.
تا خدا به هر شكلی راه بهشت را به روی مردم باز نكند و تا مردم را نسبت به عاقبت به شرّی هشدار ندهد، در قيامت آنها را عذاب نمی كند.
عاقبت صرف عمر در حيوانيت
اول مرگ می بيند كه عمرش كاملًا تباه شده است، يعنی اين همه سال در جاده انسانيّت نبوده، بلكه در جاده حيوانات رفته است:
«الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» «1»
عمری را هزينه شكم و خوشگذرانی ها كرده است و مانند حيوانات و چهارپايان بوده. حالا می فهمد كه عجب بلايی بر سر خودش آورده است؛ سرمايه اش نابود شده است. درخواستش چيست؟ اين كه دوباره اين سرمايه عمر را به او بدهند، تا با آن تجارت جديد را شروع كند، تجارتش چيست؟
«لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ» «2»
خدايا! مرا در اول جاده تكليف بگذار تا در همه چيز خوب عمل كنم و كم كم به
______________________________ (1)- محمد (47): 12؛ «در حالی كه كافران همواره سرگرم بهره گيری از [كالا و لذت های زودگذر] دنيايند و می خورند، همان گونه كه چهارپايان می خورند.»
(2)-/ مؤمنون (23): 100؛ «اميد است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنيا] واگذاشته ام كار شايسته ای انجام دهم.»