فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزش عمر و راه هزينه آن، ص: 274

در كمال آرامش و باور است و براساس باور خود دارد زندگی می كند. ما نيز براساس كم باوری داريم زندگی می كنيم، لذا نماز كه می خوانم، اگر عمق نمازم را بشكافند، برای خدا نيست، چون آن هم بر روی باور نيست بلكه می گويم: نكند قيامت و جهنمی باشد و ما را درآن بيندازند؟ ما نماز را بخوانيم كه اگر قيامت بود، ما را به جهنم نبرند. پس آن نماز نيز برای خدا نيست، بلكه بدن ما از آتش نگران است و نماز می خوانيم كه بدن را حفظ كنيم و الا نمازی كه نمازخوان ها می خواندند كجا و نماز ما كجا؟

حكايتی از مرحوم ميرزا جواد آقا ملكی تبريزی

ميرزا جواد آقا ملكی تبريزی «1»- استاد اخلاق امام (ره)- در نجف، شاگرد چهره های برجسته ای بودند كه در نهايت به آخوند ملاحسينقلی همدانی «2» می رسد كه داستان زندگی او نيز داستان عجيب و شنيدنی است؛ كه بعد از شيخ انصاری «3» در مقام مرجعيت شيعه قرار گرفت، ولی مرحوم آيت الله سيد علی شوشتری اجازه نداد كه او مرجع تقليد شود، گفت: خدا شما را برای مرجع تقليد شدن نيافريده است، اگر طبل مرجعيت بزنيد، قيامت گريبانت را می گيرند، خدا تو را ساخته است كه با اين نفَس و علمی كه به تو داده است، انسان بسازی، نه فقه و اصول بگويی. ايشان نيز قبول كردند:

به می سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد

كه سالك بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها «4»

چقدر خوب است كه شخص بيداری در گوش خواب زده ای بگويد: راه تو اين نيست و او نيز قبول كند. گفت: تو اگر می خواهی مرجع تقليد شوی، بايد در جهنم بروی. تو مسير ديگری را بايد طی كنی.

______________________________
(1)- ملكی، حاج ميرزا جواد از اكابر علمای اخلاقی و عرفانی تبريز عصر حاضر ما كه به جهت انتساب به خانواده ملك التجار تبريزی به ملكی معروف و در اخلاق فاضله طاق و با كمالات صوری و معنوی آراسته و از رذائل و ذمائم اخلاق پيراسته و سالها در نجف اشرف به مصاحبت جمال السالكين ملاحسينقلی همدانی به تهذيب نفس پرداخته و در حدود سال 1320 هجرت باز به تبريز مراجعت و سالها در خانه وی مجلس تذكير و موعظه منعقد و با مواعظ دلنشين خود به تهذيب اخلاق مردم اشتغال داشته و اخيراً در قم مجاورت كرده و در همان ايام كتابی در اسرار الصلوة تأليف داده كه در رشته خود بی نظير و در سال 1338 هجرت به طبع رسيده و در سال 1344 در همان ارض اقدس به رحمت ايزدی نايل گرديد.

ريحانة الادب (كنی و القاب): 4/ 82.

(2)- همدانی، ملاحسينقلی دره جزی همدانی البلدة و الموطن نجفی المسكن كربلائی المدفن فقيه عابد زاهد متقی جمال السالكين.

عارف حقيقی از اجلای عرفا و اهل طريقت و اكابر ارباب سير و سلوك اوائل قرن چهاردهم هجرت و از مشايخ طريقتی حاج ميرزا جواد ملكی تبريزی (سابق الذكر) بوده و در سال 1311 هجری قمری در كربلای معلی عازم گلزار جنت گرديد.

ريحانة الادب (كنی و القاب): 4/ 325.

(3)- انصاری، شيخ مرتضی (دزفول 1214- نجف 1281 ق)

فرزند محمد امين، از مشاهير علمای شيعه. نسبش به جابر بن عبدالله انصاری (م 78 ق) از صحابه پيامبر صلی الله عليه و آله می رسيد، و بيشتر اعضای خاندانش عالمان دين بودند. مقدمات علوم را در زادگاهش نزد پدر و عمش شيخ حسين انصاری فراگرفت. در 1232 ق رهسپار عراق گرديد و چهار سال در كربلا از محضر درس سيدمجاهد (م 1242 ق) و شريف العلمای مازندرانی (م 1245 ق) بهره مند گرديد. در 1236 ق به دزفول بازگشت، اما يكسال بعد به كربلا رفت و باری ديگر به فراگيری علوم دينی در خدمت شريف العلماء پرداخت.

پس از گذشت يك سال عازم نجف گرديد و به حلقه شاگردان شيخ موسی كاشف الغطاء (م 1242 ق) پيوست. در 1240 ق شبيخ پس از آمدن به زادگاهش رهسپار زيارت مشهد گرديد و بر سر راهش به مشهد از حوزه های علمی شهرهای بروجرد، اصفهان و كاشان ديدن كرد. وی مدت چهار سال در كاشان توقف نمود و در خدمت ملااحمد نراقی (م 1244 ق) به تكميل معلومات خود پرداخت. پس از گرفتن اجازه روايت و اجتهاد از نراقی رهسپار مشهد گرديد و پس از پنج ماه توقف در اين شهر به تهران و از آنجا به زادگاهش دزفول آمد. شيخ در دزفول بساط تدريس گسترد و در رأس حوزه علميه اين شهر قرار گرفت. در 1352 يا 1353 ق برای هميشه به عتبات رفت و در نجف در مجلس درس شيخ علی بن شيخ جعفر كاشف الغطاء (م 1253 ق) حاضر شد، پس از يك سال شيخ مستقلًا به تدريس و تصنيف روی آورد و پس از درگذشت شيخ محمدحسن اصفهانی معروف به صاحب جواهر (1266 ق) بزرگترين مجتهد شيعه گرديد و به مقام «مرجع كل» رسيد و مدت پانزده سال پيشوای دينی تمامی شيعيان شد.

دائرة المعارف تشيع: 2/ 557.

(4)- حافظ شيرازی.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^