ارزش عمر و راه هزينه آن، ص: 84
پايان عمر كافر و مؤمن
اما جمله دوم؛ اين جمله در «صحيفه سجاديه» از وجود مبارك امام زين العابدين عليه السلام است:
«عَمِّرنِی ما كان عُمُری بِذلَةً فِی طاعَتِك» «1»
خدايا! به من عمر بده، مرا نگاه دار تا بمانم. تا چه وقت؟ تا زمانی كه لباس بندگیِ تو در تن من است. بمانم كه بنده باشم، چون اگر كسی بماند و بنده نباشد، تمام عمرش دارد خسارت می دهد. تا به جايی می رسد كه در روز قيامت فريادش بلند می شود:
«يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» «2»
اين آخرين آيه سوره مباركه نبأ است. ای كاش خاك بودم و خدا اصلًا مرا به وجود نمی آورد؛ يعنی از تمام عمر خيش پشيمان، رنجيده، ناراحت و متنفر است.
اما شما در قيامت چه می گوييد؟ شما خود، محصولات عمر، پرونده و جايگاه خود را كه می بينيد، در نهايت حرف شما اين است كه از عمق دل فرياد می زنيد:
«وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» «3»
خدا را شكر كه ما را خلق كرد و به ما عمر و دين داد كه ما در دنيا بنده او بوديم.
خدا را شكر كه ما را زنده كرد و به قيامت آورد و وارد بهشت كرد. خدا را شكر كه چه رفقايی در اينجا به ما داده است:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» «4»
______________________________ (1)- الصحيفة السجادية: دعاء 20؛ بحار الأنوار: 70/ 42، باب 122.
(2)- نباء (78): 40؛ «كافر گويد: ای كاش من خاك بودم [و موجودی مكلّف آفريده نمی شدم تا چنين روز سختی را ببينم!].»
(3)- يونس (10): 10؛ «و پايان بخشِ نيايششان اين است كه همه ستايش ها ويژه خدا مالك و مربی جهانيان است.»
(4)- نساء (4): 69؛ «و كسانی كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانی از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود كه خدا به آنان نعمت [ايمان، اخلاق و عمل صالح ] داده؛ و اينان نيكو رفيقانی هستند.»