ارزش عمر و راه هزينه آن، ص: 402
آنچه كه در جلسات گذشته بيان شد، دورنمايی از جمله اول آيه بود كه دعوت كننده و دلالت كننده به اين تجارت، غنیّ بالذات، مستجمع جميع صفات كمال و دارنده اسمای حسنی است و گوشه ای از حقيقت وجود مقدس او، در هزار واقعيتی كه در دعای جوشن كبير آمده، نشان داده شده است.
اوصاف خدا در دعای جوشن كبير، به معنای كامل و جامعش نيست، در معارف الهيه آمده اين ها فقط هزار نام است، هزار نام ديگر نيز هست كه نزد انبيای خداست و هزار نام ديگر كه نزد خود خدا است و به كسی خبر نداده است كه هر نامی بر حقيقتی بی نهايت دلالت دارد.
چاره ای نيست جز اين كه گفته شود: دعای جوشن كبير، گوشه ای از حقيقت وجود مقدس اوست و در قرآن مجيد نيز حدود دو هزار آيه هست كه معرفی نامه پروردگار است و از اين دو هزار آيه، نود و نه درصد مردم ايران كه شيعه هستند، ده تا را هم نمی دانند.
تمام عظمت اميرالمؤمنين عليه السلام به اين بود كه خدايی را كه شناخته بود، عبادت می كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام لحظه ای در برابر مجهول و تاريكی سر خم نكرد. عرفان ايشان در همين شناخت از وجود مقدس حضرت حق بود؛ يعنی اميرالمؤمنين عليه السلام كتاب جامع و كامل معرفت الله است كه دليل آن نيز قرآن كريم است.
شناخت حق از كلام مخلَصين
خدای متعال درباره گروه مخلَصين چهار مسأله محوری را مطرح كرده است:
مسأله محوری نخست اين است كه: من از آن چه كه به عنوان معرفیِ من می گويند، برتر هستم، مگر آنچه كه بندگان مخلَص من درباره من می گويند. يعنی هر چه فلاسفه عالم درباره من می گويند، من آن گون نيستم، بلكه بالاتر هستم. «1» خدا می داند كه فلاسفه الهی برای معرفی پروردگار چه مقدار زحمت كشيدند
______________________________ (1)- بحار الأنوار: 67/ 221، باب 54؛ «قال في قوله تعالی: وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ هذا أمر بالدعاء و التضرع إليه سبحانه علی وجه الإخلاص أي ارغبوا إليه في الدعاء بعد إخلاصكم له الدين و قيل معناه و اعبدوه مخلصين له الإيمان. مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ قرئ بفتح اللام أي المصطفين المختارين للنبوة و بكسرها أي المخلصين في العبادة و التوحيد أي من عبادنا الذين أخلصوا الطاعة لله و أخلصوا أنفسهم لله.»
بحار الأنوار: 14/ 272- 273، باب 20، حديث 2؛ «عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام لِمَ سُمِّيَ الْحَوَارِيُّونَ الْحَوَارِيِّينَ قَالَ أَمَّا عِنْدَ النَّاسِ فَإِنَّهُمْ سُمُّوْا حَوَارِيِّينَ لِأَنَّهُمْ كَانُوا قَصَّارِينَ يُخَلِّصُونَ الثِّيَابَ مِنَ الْوَسَخِ بِالْغَسْلِ وَ هُوَ اسْمٌ مُشْتَقٌّ مِنَ الْخُبْزِ الْحُوَّارَی وَ أَمَّا عِنْدَنَا فَسُمِّيَ الْحَوَارِيُّونَ حَوَارِيِّينَ لِأَنَّهُمْ كَانُوا مُخْلَصِينَ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ مُخْلِصِينَ لِغَيْرِهِمْ مِنْ أَوْسَاخِ الذُّنُوبِ بِالْوَعْظِ وَ التَّذْكِيرِ ....»