ارزش عمر و راه هزينه آن، ص: 256
و اهل بيت عليهم السلام- را برای تشخيص حقايق مانند ترازو می دانيم.
فلاسفه می گويند:
جهل، امری عدمی است؛ يعنی نبود عقل است. عقل امر وجودی است؛ يعنی ارزش و وزن دارد. پروردگار عالم در قيامت جهل را كه امری عدمی است، چگونه با ترازوی قيامتی خود وزن كند؟ چيزی نيست كه وزن شود، عدم است، يعنی نبوده و نيست. نبودن كه قابل كشيدن نيست.
ايمان، فضيلت، اخلاق و عمل صالح قابل كشيدن و وزن است، ولی شخصی بی دين و لاييك در روز قيامت چيزی ندارد كه خدا وزن كند. كسی كه وارد قيامت می شود، اما نماز ندارد، نمازِ نداشته را بكشند؟ چيزی كه نيست را چگونه در ترازو بگذارند؟ هست را در ترازو می گذارند و وزن می كنند. همه چيز بی دين، عدم است، لذا:
«فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً» «1»
اتصال همه جانبه به پروردگار
پس معلوم شد نظام استوار و حكيمانه، خدا، قرآن، پيغمبر صلی الله عليه و آله و عقل كه گيرنده مايه های معارف است. اين مايه ها بايد ابتدا نفس را تزكيه كند و انسان را وارد منزل «يقظه» يعنی بيداری كند، در آن بيداری سياهی های نفس را ببيند و شروع به پاك كردن آنها كند.
نخستين سياهی نفس، كبر است، يعنی ايستادن در برابر حضرت حق؛ كه به خداوند بگويد: رابطه تو و من، نه رابطه مالك و مملوكی است، نه رب و مربوب.
ممكن است متكبر اين حرفها را نزند، اما در عمل دارد می گويد: تو چرا به من امر می كنی؟ من نيز برای خودم كسی هستم.
______________________________ (1)- كهف (18): 105؛ «پس روز قيامت ميزانی برای [محاسبه اعمال ] آنان برپا نمی كنيم.»